سر خاموش نشدن نور خدا

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

سر خاموش نشدن نور خدا


سر خاموش نشدن نور خدا

اينجا سؤال ديگرى پيش مى‏آيد و اين سؤال خيلى مهم است:خداچطور نور خودش را جهانگير مى‏كند؟وقتى مى‏گوييم خدا نور خودش‏را تمام مى‏كند،آيا مقصود اين است كه اين نور خود به خود خاموش‏مى‏شود ولى خدا با يك قوه قسرى(به قول حكما)جلوى خاموشى آن رامى‏گيرد؟يا نه،خدا در خود اين نور،در خود اين حقيقت،چيزى قرار داده‏كه چون حقيقت است،اراده خدا تعلق گرفته كه حقيقت‏باقى بماند؟اين‏نكته عجيبى است كه در اين آيه و در آيات ديگر به آن اشاره شده است.

 

ابتدا آيه ديگرى را كه اين معنا را بيان كرده ذكر مى‏كنم و بعد به اين آيه‏مى‏پردازم.قرآن منطقى دارد كه خيلى با منطقهاى ما در امروز متفاوت‏است و همين منطقهاى كج و كوله ما فعلا حجاب اسلام است.حقيقت‏مطلب اين است كه اين حرفى كه سيد جمال الدين اسد آبادى گفته،بسيارحرف حسابى است:«الاسلام محجوب بالمسلمين‏»اسلام يك حجاب بيشترندارد و آن همين مسلمين هستند.گفت:«تو خود حجاب خودى حافظ ازميان برخيز». اسلام مثل يك نورى است كه در پشت‏شيشه‏هاى كج و كوله و شكسته و كثيف و آلوده‏اى قرار گرفته باشد كه وقتى مردم مى‏خواهند آن‏نور را ببينند،چون از وراى اين شيشه‏ها مى‏بينند و آن نور را به اين شكل‏شكسته و كثيف و سياه و تيره مى‏بينند،نمى‏دانند كه اين،خاصيت اين‏شيشه است;اين شيشه را بشكن،مى‏بينى كه آن نور جور ديگرى است.

 

اسلام محجوب به مسلمين است.من نمى‏دانم مسلمين چقدر بايد شلاق‏بخورند تا به حقيقت اسلام بازگردند و به صورت يك شيشه پاكيزه خوبى‏در بيايند كه نور اسلام را خوب نشان بدهند.

 

منطق قرآن اين است كه حق چون حق است‏باقى مى‏ماند و باطل‏چون باطل و پوچ است از ميان رفتنى است.اگر باطلى را ديديد كه مقدارى‏باقى مانده،حتما حقى را با خودش مخلوط كرده است.اين كلام‏امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه است:«فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم‏يخف على المرتادين‏» (3) .باطل هميشه خودش را با حقى ممزوج مى‏كند و درپناه آن خودش را نگه مى‏دارد،و الا[در مواجهه]حق صريح با باطل‏صريح،باطل فورا از بين مى‏رود.اين منطق قرآن است كه حق،باقى ماندنى‏و باطل از بين رفتنى است.اگر مى‏بينيد حقى خودش را ضعيف مى‏بيند درخود تجديد نظرى كند،عيبهاى خود را رفع كند،آنوقت مى‏فهمد كه نيرودارد يا نيرو ندارد.

 

قرآن مثال مى‏زند به آب باران و به كفى كه روى آب را مى‏گيرد.درسوره رعد مى‏فرمايد: «انزل من السماء ماء فسالت اودية بقدرها فاحتمل السيل‏زبدا رابيا...فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض‏» .كف‏زود از بين مى‏رود،پوچ و نابود مى‏شود و آب باقى مى‏ماند،چرا؟آب‏چون نافع است و وجودش در نظام عالم خير است‏باقى مى‏ماند. «كذلك‏يضرب الله الحق و الباطل‏» (4) مثل حق و باطل هم همين است.باطل مثل كف‏است، امر پوچى است كه به طفيل حق پيدا مى‏شود و زود هم از بين‏مى‏رود،حق باقى ماندنى است.

 

چرا خدا نور خودش را باقى نگه مى‏دارد؟حتى اگر آيه بعد از اين هم‏نبود،آيه سوره رعد اين آيه را تفسير مى‏كرد:چون حق است‏باقى مى‏ماند.

 

ولى در اينجا آيه بعد،خودش خوب اين را بيان مى‏كند كه اين كه مامى‏گوييم خدا نگه مى‏دارد،اين طور خيال نكنيد كه هميشه خدا به زور نگه‏مى‏دارد;بلكه چون حق و حقيقت است،اراده الهى به اين تعلق گرفته كه‏حق و حقيقت‏باقى باشد.

 

پيغمبر فرمود:قرآن و اسلام جارى مى‏شود مثل جريان ماه وخورشيد;يعنى همان طور كه ماه و خورشيد هر روزى و هر ساعتى به‏منطقه‏اى مى‏تابد،اسلام هم به منطقه‏اى مى‏تابد.اين طور نيست كه قول‏داده باشند هميشه اسلام مثلا بايد در سرزمين ايران باشد،هميشه درسرزمين عراق و يا مصر باشد;اين خود مردم هستند كه بايد آن را حفظكنند.اگر مردم كفران نعمت كنند اسلام از اينجا مى‏رود;ولى از دنيانمى‏رود،از دنيا نخواهد رفت و زمان خواهد گذشت تا بالاخره روزى‏همه دنيا اين حقيقت را بپذيرد.چون حقيقت است و دنيا رو به تكامل‏مى‏رود،در نهايت همه دنيا اين حقيقت را خواهد پذيرفت.

 

پس بعد از اينكه مى‏فرمايد: «يريدون ليطفئوا نور الله بافواههم و الله متم‏نوره و لو كره الكافرون‏» مى‏فرمايد: «هو الذي ارسل رسوله بالهدى و دين الحق‏ليظهره على الدين كله‏» خدا پيامبرش را همراه با يك برنامه راهنما و راهگشافرستاد و به دليل اينكه راهى كه او نموده است از همه راهها بهتر است (ان‏هذا القرآن يهدي للتي هى اقوم) (5) در آخر،دنيا مجبور است تسليم او بشود.پس‏چرا اين نور باقى مى‏ماند؟ «بالهدى و دين الحق‏» ،چون راه حقيقت ست‏خداآن را بر همه راهها و همه دينها غالب و پيروز مى‏گرداند: «ليظهره على الدين‏كله و لو كره المشركون‏» .آنجا فرمود: «و لو كره الكافرون‏» و اينجا مى‏فرمايد: «ولو كره المشركون‏» . مى‏خواهد مشركان خوششان بيايد يا بدشان بيايد.به قول‏معروف جبر است،با اين تفاوت كه بعضى مى‏گويند«جبر طبيعت‏»ولى‏قرآن مى‏گويد«جبر حقيقت‏»;جبر است ولى جبر حقيقت. «جبر حقيقت‏»

 

يعنى اراده حق به اين تعلق گرفته است كه حقيقت پيش برود،مى‏خواهدكافران خوششان بيايد مى‏خواهد بدشان بيايد;مى‏خواهد مشركان‏خوششان بيايد،مى‏خواهد مشركان بدشان بيايد.

 

اين مثل را عرض مى‏كردم كه خود قرآن ذكر فرموده است: «انزل من‏السماء ماء فسالت اودية بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا» خدا از آسمان بارانى‏مى‏فرستد،آب پاكى مى‏فرستد كه تمام فضا را مى‏گيرد،صحرا و دره و سركوه را مى‏گيرد،همه جا را مى‏گيرد.ضمنا وقتى كه بر سر كوهها نازل‏مى‏شود و در جويها و در دره‏ها مى‏ريزد،سيل تشكيل مى‏دهد.سيل باقدرت فراوان در مسير خودش مى‏آيد و زباله‏ها را حركت مى‏دهد.

 

برخوردهايى كه اين آبها و زباله‏ها و چيزهاى ديگر مى‏كنند كم كم توليدكف مى‏كند.بعد مى‏بينيد همين كف روى سيل را مى‏گيرد،يعنى همين شى‏ءپوچ و بى‏خاصيت كه زاييده همين سيل است،كه اگر اين سيل نبود آن هم‏نبود،مى‏آيد روى آن را فرا مى‏گيرد،به طورى كه آدمى كه عمق را نمى‏بيند فكرمى‏كند هر چه هست كف است و ديگر آب مغلوب كف شده است;

 

نمى‏داند كه اين كف يك حيات تبعى و طفيلى و موقتى دارد،حقيقت چيزديگرى است.قرآن بعد از اينكه مثال كف و آب را مى‏زند،مى‏فرمايد:

 

«كذلك يضرب الله الحق و الباطل‏» اين است مثل حق و باطل.

 

ما مى‏بينيم عين همين مطلب،هم مورد استناد امام حسين عليه السلام قرارگرفته،هم مورد استناد حضرت زينب سلام الله عليها واقع شده و هم مورداستناد ديگران.امام حسين عليه السلام چرا اين قدر ايستادگى روح دارد؟براى‏اينكه حق و حقيقت است و مطمئن است. جريان امام حسين عليه السلام كه‏معدوم نشد،فانى نشد،تحول پيدا كرد،تبديل شد به يك نيروى الهى كه تاجهان،جهان است‏باقى است.اول سخن حضرت زينب را نقل مى‏كنم.

 

حضرت زينب وقتى به شام رسيدند،اين جريان از نظر ظاهر و از نظرنيروى دنيايى آنها را به ضعيفترين مرحله و حد رسانده است،ديگرآخرين مرحله است... (6) خداوند ان شاء الله به همه توفيق عنايت‏بفرمايد.

 

باسمك العظيم الاعظم الاجل الاكرم يا الله...

 

پروردگارا دلهاى ما به نور ايمان منور بگردان!

 

نيتهاى ما را خالص بفرما!

 

در اين ماه اگر از ما راضى شده‏اى بر رضا و خشنودى خودبيفزا!و اگر هنوز استحقاق اين خشنودى را پيدا نكرده‏ايم،به لطف و كرم خودت از ما خشنود باش!

 

خدايا از گناهان ما در اين ماه و در ماههاى ديگر درگذر!

 

توفيق توبه حقيقى و بازگشت‏به سوى خودت به همه ماعنايت‏بفرما!

 

توفيق عروج از معارج خودت به همه ما كرامت‏بفرما!

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : سه شنبه 4 بهمن 1390
زمان : 7:27


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.