مباحثات حضرت رضا عليه السلام

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

مباحثات حضرت رضا عليه السلام


مباحثات حضرت رضا عليه السلام

در مباحثاتى كه حضرت رضا عليه السلام در مجلس مامون كردند و شيخ‏صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا (6) نقل كرده،[مساله بشارت طرح شده‏است].يكى از علما بر اين كتاب حواشى‏اى نوشته است و حتى از بعضى‏از علماى بزرگ چيزهايى را نقل مى‏كند كه نشان مى‏دهد آنها در موردمعنى چند لغت اطلاع نداشته‏اند.مثلا در كلام حضرت رضا عليه السلام لفظ‏«بار قليطا»يا«فارفليطا»آمده است.حضرت مى‏گويند اين كلمه در انجيل‏و يا جاى ديگرى آمده است.برخى علمايى كه بعد آمده‏اند،گفته‏اند«فارفليطا»عربى است و شايد به معناى فارق بين حق و باطل است،در صورتى كه اين كلمه معرب يك لفظ يونانى است، معرب‏«پاراكليتوس‏» (7) است كه به اين صورت درآمده است.

 

من قسمتى از آن كلام حضرت رضا عليه السلام را براى شما نقل خواهم‏كرد.مامون همان‏طور كه مكرر گفته‏ايم با همه شقاوت و خباثتى كه داشت‏اهل علم و علم‏دوست و فاضل و درس خوانده بود;منطق و فلسفه خوانده‏بود،حديث و فقه و كلام خوانده بود و از همه اينها كاملا اطلاع داشت.اين‏بود كه خيلى خوشش مى‏آمد كه مجالس بحث تشكيل بدهد و در تشكيل‏اين مجالس بى‏غرض هم نبود.وقتى كه حضرت رضا عليه السلام به خراسان و به‏مرو آمدند،مامون به فضل بن سهل وزير خود گفت:حال كه على بن‏موسى الرضا از مدينه آمده است،دوست دارم مجمعى تشكيل دهى ورؤسا و علماى همه مذاهب را در آن جمع كنى،براى اينكه با على بن‏موسى الرضا عليه السلام مباحثاتى بشود.او هم از همه علماى مذاهب دعوت‏كرد.از جاثليق دعوت كرد(جاثليق معرب كاتوليك است،به كشيش‏عمده مسيحيها«كاتوليك‏»مى‏گفتند)،از بزرگ يهود به نام راس الجالوت‏دعوت كرد،از بزرگ صابئين كه عقايد خاصى داشتند و خود را تابع نوح‏مى‏دانستند دعوت كرد(درباره عقايد صابئين اختلافاتى هست)،«هربد»

 

را كه همان هيربد،عالم بزرگ مجوسى و زردشتى است دعوت كرد،ازمتكلمين غير شيعه دعوت كرد،و حتى كسانى را دعوت كرد كه اصلا منكرخدا بودند،دهرى و به قول امروزيها مادى و ماترياليست‏بودند.

 

[مامون]اول آنها را دعوت كرد و از حضرت رضا عليه السلام دعوت نكرد.

 

به آنها گفت:من ميل دارم جلسه‏اى تشكيل بدهم و شما با پسر عموى ما كه‏از مدينه آمده است مباحثه كنيد.آيا حاضريد؟گفتند:بله،ما حاضريم.

 

گفت:پس فلان وقت صبح زود بين الطلوعين شما را دعوت مى‏كنم به‏اينجا بياييد.بعد فرستاد خدمت‏حضرت رضا عليه السلام.چون مامون آدم‏زرنگى بود ديگر به حضرت رضا عليه السلام به صورت امر نگفت.پيغام فرستادكه چنين چيزى در نظر است،اگر مصلحت مى‏دانيد در اين مجلس شركت‏بفرماييد.حضرت به حامل پيام فرمود:به مامون سلام برسان و بگو من‏فردا صبح مى‏آيم.

 

مردى به نام نوفلى كه راوى اين قضاياست مى‏گويد:حضرت به من‏فرمود:تو در اين قضيه چه مى‏بينى؟گفتم:حقيقت اين است كه من‏مصلحت نمى‏بينم،براى اينكه اينها مردمى نيستند كه روى حق و حقيقت‏بخواهند حرف بزنند،اينها آسمان ريسمان مى‏كنند،جدل مى‏كنند. اين‏اصحاب كلام و جدل مثل علما نيستند كه هدفشان حقيقت‏باشد،اينها اهل‏مجادله هستند و حرفى مى‏زنند كه طرف را هو كنند و خلاصه هوچى‏هستند.جلسه،جلسه هوچى‏گرى و مغالطه‏كارى خواهد شد;من‏مصلحت نمى‏بينم.حضرت تبسمى كردند و فرمودند:«افتخاف ان يقطعواعلى حجتى‏»مى‏ترسى من آنجا در بمانم؟«قلت:لا و الله ما خفت عليك قط‏»نه،من اصلا نمى‏ترسم،اميدوارم خداوند شما را پيروز كند،ولى خواستم‏بگويم كه اينها اين‏طور هستند. بعد حضرت فرمود به نظر تو مامون از اين‏كار چه منظورى دارد؟بعد خودشان فرمودند: مامون بعد خودش پشيمان‏مى‏شود،مى‏گويد اى كاش اين جلسه را تشكيل نداده بودم.چون وقتى‏ديد من در مجلس آنها بر كتب آنها از خودشان مسلطتر هستم و بعد همه‏اينها در مقابل من مغلوب مى‏شوند،نتيجه معكوس مى‏گيرد و پشيمان‏مى‏شود(اين سخن سوء نيت مامون از تشكيل اين جلسات را نشان مى‏دهد).بعد فرمود:آيا مى‏دانى مامون چه موقع از اين كارش پشيمان‏مى‏شود؟«قال:اذا سمع احتجاجى على اهل التوراة بتوراتهم،و على اهل الانجيل‏بانجيلهم،و على اهل الزبور بزبورهم و على الصابئين بعبرانيتهم،و على اهل الهرابذة‏بفارسيتهم،و على اهل الروم بروميتهم،و على اصحاب المقالات بلغاتهم...علم‏المامون الموضع الذى هو سبيله ليس بمستحق له فعند ذلك يكون الندامة‏»وقتى‏مامون همه اينها را ديد،از كار خودش پشيمان مى‏شود.علت پشيمانى‏اش‏هم اين است كه در ذهن مردم چنين فكرى پيش مى‏آيد كه وقتى درمملكت چنين مردى هست،پس چرا مامون اينجا نشسته است؟

 

داستان خيلى مفصل است;من آن قسمتهايى را كه مربوط به اين آيه‏است و با اين آيه تناسب دارد عرض مى‏كنم.در يك جا حضرت به آن عالم‏يهود خطاب مى‏كند:«يا يهودي اقبل على اسئلك بالعشر الآيات التي انزلت على‏موسى بن عمران‏»من تو را قسم مى‏دهم به آن ده معجزه‏اى كه بر موسى نازل‏شد،آيا در تورات،خبر محمد صلى الله عليه و آله و امت او هست‏يا نه؟آيا با عنوان‏«اتباع راكب البعير يسبحون الرب جدا جدا تسبيحا»نيامده است؟و آن قت‏به‏بنى‏اسرائيل دستور داده شده است: «فليفرغ بنو اسرائيل اليهم و الى ملكهم‏لتطمئن قلوبهم‏» دستور داد مخالفت نكنند،«فان بايديهم سيوفا ينتقمون بها من‏الامم الكافرة في اقطار الارض‏»در دست آنها شمشيرهايى است كه از همه‏ملتهاى روى زمين انتقام خواهند گرفت. «اهكذا هو فى التوراة مكتوب؟» آياچنين چيزى در تورات هست؟تصديق كرد و گفت: بله.

 

بعد خطاب به جاثليق فرمود:آيا از كتاب شعيا اطلاعى دارى؟گفت:

 

حرف تا حرفش را مى‏دانم.گفت:آيا در آنجا اين كلام نيست:«اني رايت‏صورة راكب الحمار لابسا جلابيب النور و رايت راكب البعير ضوء مثل ضوء القمر»؟

 

در مكاشفه خودش گفت:من آن الاغ سوار(يعنى عيسى)را ديدم در حالى‏كه جلبابها و روپوشهايى از نور به خودش گرفته بود،و آن شتر سوار را ديدم در حالى‏كه نورش مانند نور قمر مى‏درخشيد؟گفت:بله،شعيا چنين‏چيزى گفته است.

 

بعد خطاب به جاثليق نصرانى فرمود:«يا نصراني هل تعرف فى الانجيل‏قول عيسى عليه السلام:اني ذاهب الى ربكم و ربى،و البار قليطا جاء؟»آيا از اين سخن‏عيسى عليه السلام اطلاع دارى كه فرمود:من به سوى پروردگار خودم وپروردگار شما مى‏روم و بارقليطا خواهد آمد؟ «هو الذى يشهدنى بالحق كماشهدت له‏»او مرا تاييد و تصديق مى‏كند همان طور كه الان من به او گواهى‏دادم;«و هو الذي يفسر لكم كل شي‏ء».مى‏خواهد بگويد من رسالتم اين نيست‏كه حقايق را براى شما بگويم و بيان كنم،من مبشر او هستم،كسى كه‏حقايق را خواهد گفت اوست.«و هو الذي يبدي فضائح الامم‏»اوست كه‏رسوايهاى ملتها را در اثر غلبه و پيروزى ظاهر مى‏كند.«و هو الذي يكسرعمود الكفر»و اوست كه ستون كفر را درهم خواهد شكست.جاثليق تاييدكرد كه اين كلمات در انجيل آمده است.

 

بعد راجع به اينكه انجيل چطور از بين رفت‏بحث مى‏كنند كه خيلى‏مفصل است تا اينكه همان جمله دوباره تكرار مى‏شود:«قال له الرضا عليه السلام:

 

ان عيسى عليه السلام لم يخالف السنة و كان موافقا لسنة التوراة‏»به راس الجالوت‏خطاب مى‏كند كه عيسى با تورات مخالف نبود و همان‏طور كه در قرآن‏آمده،او براى تاييد تورات آمده بود نه براى نسخ تورات،«حتى رفعه الله اليه،و في الانجيل مكتوب:ان ابن البرة ذاهب و البار قليطا جاء من بعده‏»،پسر بره(كه‏مراد از بره،ظاهرا مريم سلام الله عليهاست)مى‏رود و بعد از او بارقليطاخواهد آمد.«و هو الذى يحفظ الاصار و يفسر لكم كل شى‏ء و يشهد لي كما شهدت‏له‏» (8) او به من شهادت خواهد داد،همان‏طور كه من به او شهادت دادم;

 

همان‏طور كه من او را تصديق كردم او هم مرا تصديق مى‏كند.غرض اين‏بود كه همين‏قدر اشاره كرده باشم كه در كلمات حضرت رضا عليه السلام اين‏مطلب آمده است.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : سه شنبه 4 بهمن 1390
زمان : 7:30


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.