داستان سمرة بن جندب

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

داستان سمرة بن جندب


داستان سمرة بن جندب

در اين زمينه داستانهايى هست كه شنيده‏ايد.داستان‏«سمرة بن جندب‏»-كه آدم بد ذاتى بود و بعدها هم در زمان‏امير المؤمنين(ع)و در دوره معاويه خيلى بد ذاتى كرد-معروف‏است.او در زمان پيغمبر خدا(ص)يك درخت‏خرما در باغ يكى ازاصحاب رسول خدا(ص)داشت.به حكم اينكه درخت او در آن‏زمين بود حق مرور داشت و حق داشت از درختش خبربگيرد.ولى چون اين درخت در خانه مردم بود،طبق‏قاعده بايد هر وقت مى‏خواست داخل آن خانه بشوداستيناس كند،كسب اجازه كند،«يا الله‏»بگويد،ولى او يك آدم گردن كلفت قلدرى بود و اين كار را نمى‏كرد وناگهان و به طور سرزده داخل خانه مردم مى‏شد(هر كس در داخل خانه خودش در يك وضعى است كه نمى‏خواهد ديگران او را در آن‏وضع ببينند)و اسباب ناراحتى ايجاد مى‏كرد.صاحب آن باغ چند باربه او تذكر داد ولى او گوش نكرد.آمد خدمت رسول اكرم و شكايت‏كرد:يا رسول الله!فلان كس را شما نصيحت كنيد،سرزده داخل‏خانه من مى‏شود. حضرت او را خواستند و مطلب را به او فرمودند.

 

گفت‏خير،من درختم آنجاست و حق دارم بروم.حضرت متوجه‏شدند كه اين آدم،آدم ناراحتى است،فرمودند پس يك كار ديگربكن،بيا اين درختت را به من بفروش،من درختى بهتر از اين درجاى ديگر به تو مى‏دهم.گفت نمى‏خواهم،درخت‏خودم رامى‏خواهم.فرمودند دو درخت به تو مى‏دهم،ولى باز نپذيرفت،سه‏درخت،چهار درخت و تا ده درخت[را حضرت به او پيشنهادكردند]،باز قبول نكرد.فرمودند من براى تو ضمانت درخت‏خرما دربهشت مى‏كنم. گفت درخت بهشت را هم نمى‏خواهم،درخت،همين درخت و من اصلا اجازه نمى‏گيرم.نشان داد كه يك آدم‏قلدرى است.(همان طور كه قبلا عرض كردم اسلام اول با نرمش واردمى‏شود ولى وقتى كه فايده نبخشيد خشونت اعمال مى‏كند).حضرت‏فورا به صاحب باغ دستور دادند: به باغ مى‏روى و درخت او را از ريشه‏مى‏كنى و جلويش پرت مى‏كنى!«انه رجل مضار»او مردى است‏مزاحم‏«لا ضرر و لا ضرار على مؤمن (4) »در دين اسلام ضرر و ضرار وجودندارد (5) .

 

بعد[قرآن]مى‏فرمايد: «فان لم تجدوا فيها احدا فلا تدخلوها حتى يؤذن لكم‏» حال اگر شما به خانه كسى رفتيد و هيچ‏كس نبود تكليف چيست؟آيا مى‏توانيد بگوييد حال كه كسى‏نيست تا به ما اجازه دهد پس قهرا زنى هم در آنجا نيست كه اگروارد شديم بگويند سرزده وارد شديم، و چون نامحرمى وجود نداردپس حق داريم وارد بشويم؟نه،اينكه به خانه كسى بدون اجازه‏نبايد رفت،تنها به خاطر وجود نامحرم نيست،اصلا در زندگى‏خصوصى مردم بدون اجازه نبايد وارد شد،چون در زندگى‏خصوصى،هر كس ممكن است چيزهايى داشته باشد كه نخواهدديگران ببينند.مى‏فرمايد اگر كسى نبود باز هم داخل نشويد مگراينكه به شما اجازه داده شود،يعنى مگر اينكه قبلا به شما اجازه داده‏باشند،مثل اينكه صاحبخانه كليد را به شما داده باشد يا به شما گفته‏باشد داخل اين خانه شو.

 

حال اگر رفتيم و اجازه خواستيم و كسى هم داخل خانه بودولى به جاى اينكه به ما بگويد«بفرماييد»گفت‏«خواهش مى‏كنم‏برگرديد،فعلا نمى‏توانيم شما را بپذيريم‏»در اين حالت چه كنيم؟

 

قرآن در كمال صراحت مى‏گويد اگر صاحبخانه به شما گفت‏«نمى‏پذيرم‏»برگرديد و به شما برنخورد.اين دستورى است كه حتى‏از زندگى امروز ما مردم مترقى‏تر است و ما متوجه آن نيستيم.

 

قرآن در اينجا به ما مى‏گويد نه رودربايستى بيجا از افرادداشته باشيد و نه نازك نارنجى باشيد و بيخود به شما بربخورد،اگرمى‏خواهيد به خانه كسى وارد شويد چنانچه قبلا از شما دعوت‏كرده‏اند و وقت گرفته‏ايد داخل مى‏شويد و اگر بدون اطلاع قبلى درخانه كسى را مى‏زنيد،معنايش اين است كه من مى‏خواهم داخل‏خانه تو شوم،صاحبخانه اگر در شرايطى قرار گرفته كه نمى‏تواند بپذيرد،بدون رودربايستى بگويد من در منزل هستم-نه اينكه‏نيستم-ولى متاسفانه الآن كار دارم و نمى‏توانم شما را بپذيرم(خيلى اتفاق مى‏افتد كه انسان كار لازمى دارد و آن كسى كه آمده‏كار چندان لازمى ندارد)،تو كه از من وقت نگرفتى، حالا برو و يك‏وقت ديگرى بيا،و اين را صريح بگويد.اگر صاحبخانه صريح‏گفت،او هم بايد آنقدر شهامت و شجاعت و مردانگى داشته باشدكه بدش نيايد.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1390
زمان : 19:38


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.