![]() |
تفاوت صفح و عفو
صفح چنانكه در گذشته هم گفتهايم با عفو تفاوت دارد.وقتى كسىكار خطايى مىكند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاقملامت.عفو،گذشت از مجازات است ولى صفح يك درجه بالاتر است.
صفح اين است كه انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمىدهد بلكهاصلا نامش را هم نمىبرد،به روى طرف هم نمىآورد،اسمش را همنمىبرد و لهذا اولياء الله هميشه مقامى بالاتر از عفو دارند يعنى عفو آنهابه صورت صفح است.
انس بن مالك در خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله خدمت مىكرد.مىگويدرسول اكرم صلى الله عليه و آله در بسيارى از اوقات روزه مىگرفتند و بعد هم غذاىبسيار سادهاى،چه هنگام سحر و چه افطار مىخوردند و معمولا افطارىايشان يك مقدار شير بود كه من تهيه مىكردم.يك شب كه ايشان با عدهاىاز صحابه بودند خيلى دير به منزل آمدند،آنقدر دير كه من خيال كردمايشان در منزل يكى از اصحاب افطار كردهاند.من هم شير را خودمخوردم و بعد هم رفتم و خوابيدم.وقتى كه آمدند حس كردم كه ايشانهنوز افطار نكردهاند.(ظاهرا انس بن مالك از كسى پرسيد كه آيا رسولاكرم صلى الله عليه و آله امشب جايى مهمان بودند و او گفت نه.)هيچ چيز ديگرى همدر دسترس نبود.رفتم و خودم را مخفى كردم.ايشان وقتى ديدند چيزىموجود نيست رفتند و خوابيدند.انس كه خود قصه را بازگو كرده است ونه رسول اكرم،مىگويد رسول اكرم صلى الله عليه و آله تا زنده بودند چيزى در اينمورد به روى من نياوردند.اين را مىگويند صفح.قرآن مىفرمايد عفوكنيد و صفح كنيد.
«و تغفروا» .غفران از«غفر»به معناى پوشاندن است.باز«پوشاندن»
درجه بالاترى است;يعنى روى[گناه]را با رحمت پوشاندن.چرامىگوييم«مغفرت»الهى؟به اين جهت كه انسان گناهى به درگاه الهىمرتكب مىشود كه استحقاق مجازات دارد.خداوند متعال او را مجازاتنمىكند و از او صفح مىكند و به روى بندهاش هم نمىآورد و بالاتر اينكهروى آن را هم مىپوشاند،روپوشى مىكند.اين«روپوشى»يكى از اينجهت است كه نمىگذارد ديگران از آن اطلاع پيدا كنند و[ديگر اينكه]ازرحمت و فضل خودش هم چيزى اضافه به او مىدهد.و لذا قرآنمىفرمايد: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحيم» . اگر در موردهمسران و فرزندان خطاكار عفو كنيد و صفح كنيد و غافر باشيد بدانيد كهخداوند هم غفور و رحيم است.يعنى اگر چنين كنيد همان كارى راكردهايد كه خدا در مقابل بندگان گناهكار خود مىكند;مظهر اسم«يا غفور»باشيد،مظهر اسم«يا رحيم»باشيد.
اينجا از آن مواردى است كه در جمله شرطيه چيزى كه به منزله علتاست جانشين«جزا»شده است.در قرآن كريم اين امر نظاير زيادى دارد ويكى از فنون بلاغت است. در سوره لقمان قبلا خوانديم: «و من يشكر فانمايشكر لنفسه» هر بندهاى كه شاكر باشد بداند كه اين شكر به سود خودشاست.خداوند نيازى به شكر بندگان ندارد و اثر شكر بندگان باز به خودبندگان بر مىگردد.عبوديت،[موجب]تكامل بشر است.اين جمله بهصورت شرط و جزا بيان شده است.در ادامه مىفرمايد: «و من كفر فان اللهغنى حميد» (4) و كسى كه كفر بورزد ضررش به خودش بر مىگردد.ولى«ضررش به خودش بر مىگردد»به عنوان جزا نيامده ستبلكه به جاى آنفرموده است:خداوند از همه جهانيان بىنياز است.
در آيه مورد بحث هم نمىفرمايد اگر عفو كنيد،صفح كنيد و بيامرزيدبراى شما خيلى بهتر است،بلكه مىفرمايد:پس به درستى كه خداوندغفور و رحيم است،كه از آن مىتوان فهميد كه چقدر اين عفو و صفح وغفران خوب است.
تا اينجا سخن در اين بود كه بعضى از همسران و بعضى از فرزندان درعين اينكه احساسات آنان نسبتبه شما احساسات دوستانه است ولىممكن است رفتارشان دشمنانه باشد و مؤمنين بايد احتياط كنند.
بعد مىفرمايد: «انما اموالكم و اولادكم فتنة» جز اين نيست كه اموال وثروتهاى شما و فرزندان شما براى شما فتنه هستند.كلمه«فتنه»همانمفهوم امتحان و آزمايش را دارد.البته فتنه از اين جهت«فتنه»گفته مىشودكه چيزى است كه انسان را به خود مشغول مىكند و امتحان بودنش بههمين است.در قرآن مىخوانيم: «و نبلوكم بالشر و الخير فتنة و الينا ترجعون» (5) .
آيا اين چيزهايى كه موجب آزمايش بشر استخيرند يا شر؟ممكناست چيزى به ظاهر خير باشد يعنى نعمتباشد و ممكن است چيزى شرباشد يعنى بلا باشد ولى عمده اين است كه انسان در مقابل آن چيزى كهموضوع امتحان اوست چه عكسالعملى نشان مىدهد.ممكن استعكسالعمل انسان درباره نعمت و بلا بهگونهاى باشد كه هر دو براى او«نعمت»بشود و ممكن است عكس العمل او در برابر نعمت و بلا بهگونهاى باشد كه هر دو براى او«نقمت»شود. اين است كه نبايد هر چيزىرا كه مايه امتحان انسان استبد دانستبلكه بايد آن را خوب دانست،زيرا امتحان براى سه منظور مختلف صورت مىگيرد:
نظرات شما عزیزان:

