![]() |
ذكرى از امام حسن عليه السلام
از جمله چيزهايى كه در مورد امام حسن مجتبى عليه السلام-كه اين ايام،ايام شهادت ايشان است-نوشتهاند اين است كه ايشان در عمرشان مكرر(شايد بيستبار)هرچه داشتند نصف كردند;نصف را براى خود نگهداشتند و نصف ديگر را در راه فقرا و مواردى كه لازم بود،انفاق كردند.
امام حسن عليه السلام سفرهاى متعدد پياده به حج مشرف شدند.با اينكهمركوب داشتند ولى سوار نمىشدند و اين عمل را براى خودشان بهصورت يك رياضت و عبادت واقعى در مىآوردند.مقام ايشان بالاتر ازاين است كه بخواهيم اين حرفها را بزنيم ولى شك ندارد كه براى افرادعادى هم آن حالى كه در سفر پياده پيدا مىشود هرگز با اين تنعمها حاصلنمىشود.
امام مجتبى عليه السلام در حال پيدا كردن در هنگام عبادت فوقالعادهبودند.دشمنان ايشان،چه تهمتها به ايشان زدند،چه دشمنان امويشان وبدتر از آنها دشمنان عباسى،چون در دوره بنى العباس علويان بنى الحسنزياد قيام مىكردند و دستگاه سياست و تبليغات بنى العباس براى اينكهسادات بنى الحسن را بكوبد شروع به تبليغات عليه جد آنها يعنى امامحسن عليه السلام كرده بود:زن خيلى زياد گرفته است،مرد عياشى بوده است و از اين جور نسبتها،در صورتى كه امام مجتبى عليه السلام«اعبد»اهل زمانشانبودهاند.نماز كه مىخواندند سراسر گريه بود و اگر به آيهاى از آيات قرآنمىرسيدند كه در آن آيه ذكرى از عذاب بود،مىافتادند و غش مىكردند.
نمونهاى بودند از پدر بزرگوارشان على عليه السلام.آنچه كه درباره علىعليه السلام شنيدهايد، نمونهاش درباره امام حسن عليه السلام صادق است.اين كهروزگار با اين وجود مقدس در زمان خودش چه كرد و بعد در زمانهاىبعد از خودش،دستگاه خلافت عباسى چه كرد داستان درازى دارد.دهسالى كه بعد از پدر بزرگوارشان زنده بودند كه بين نه تا ده سال طول كشيد(امير المؤمنين عليه السلام در سال چهلم هجرى و امام حسن عليه السلام در سال چهلو نهم هجرى از دنيا رفتند)دوره حكومت استبدادى سياه معاويه است وبيشترين فشارها روى شخص امام است.ديگر معاويه از هيچ گونه آزار واذيت و تحقير و تبليغى عليه امام حسن عليه السلام خوددارى نمىكرد.در اوايلحكومت معاويه هنوز به اصطلاح آنچنان كه بايد و شايد صابون معاويه وبنى اميه به جامه مردم نخورده بود;اواخر حكومت معاويه و در زمانحكومتيزيد بود كه تشت اينها ديگر به طور كلى از بام افتاد و الا قبلا مردممىگفتند معاويه مرد با كفايتى است.معاويه به حكم اينكه بعد از خودشتمام انديشهاش اين بود كه خلافتبه پسرش يزيد برسد موانع را در زمانحيات خودش يكى پس از ديگرى بر مىداشت و اين اختصاص به امامحسن عليه السلام ندارد.عده ديگرى هم كه از نظر مردم يا از نظر خودشانكانديداى خلافتبودند،همه را از بين برد مثل سعد بن وقاص.معاويهسعد بن وقاص پدر عمر سعد را مسموم كرد و كشت چون يكى از ششنفرى بود كه عمر براى شورا معين كرد.قهرا در ميان مردم[شايع]بود كهسعد مردى است كه لياقتخلافت دارد براى اينكه خليفه دوم او را همجزو آن شش نفر نامزد كرد. مردى استبه نام«عبد الرحمن بن خالد»كه پسر خالد بن وليد است.
چون پدرش سردار معروفى بود خودش هم ادعاهايى داشت.معاويه او راهم مسموم كرد و از بين برد و حتى چندين نفر از بنى اميه را كه داعيهخلافت داشتند از بين برد.در مورد آنها، هدف معاويه فقط اين بود كهخودشان را از بين ببرد ولى راجع به امام حسن عليه السلام هدف ديگرى همداشت و آن اين بود كه مىخواست علاقه و محبتبه امام حسن عليه السلام را ازبين ببرد،چون مىدانست مردم به اهل بيت علاقه و محبت دارند و بعد هممىخواستبه خيال خود روح امام حسن عليه السلام را در زمان حياتشان خردكند.به حاكم مدينه سپرده بود كه روزهاى جمعه موظف هستى حتما درحضور حسن بن على پدرش را لعن و سب كنى. در آيه نماز جمعهخوانديم كه وقتى نماز جمعه اقامه مىشود بر همه واجب استشركتكنند. اگر كسى شركت نمىكرد نمىتوانستبگويد من كه شركت نمىكنمبراى اين است كه اينها لياقت اين را ندارند كه نماز جمعه را اقامه كنند.
فورا مىگفتند اين فرد مخالف نماز جمعه و كافر است و او را تكفيرمىكردند به طورى كه همان مردم مقدس مىريختند و او را مىكشتند.امامدر نماز جمعه شركت مىكرد.آن وقت در حضور حضرت و در كنار قبرپيغمبر صلى الله عليه و آله خطبه نماز جمعه-كه در دو جلسه پيش عرض كرديم كهوظيفه امام جمعه در هنگام ايراد خطبه چيست-تبديل شده بود به لعن وسب على عليه السلام.در آخر كار هم به فكر افتاد كه امام حسن عليه السلام را از ميانبردارد.اين بود كه وسيله مسموم كردن امام حسن عليه السلام را فراهم كرد،آنهمنه يك بار بلكه دو بار يا سه بار ايشان را مسموم كرد... (4)
نظرات شما عزیزان:

