ذلت عبد الله بن ابى

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

ذلت عبد الله بن ابى


ذلت عبد الله بن ابى

«يقولون لئن رجعنا الى المدينة ليخرجن الاعز منها الاذل‏» مى‏گويند اگر ما به‏مدينه بازگرديم آن كه عزيزتر است ذليل‏تر را بيرون خواهد كرد.عبد الله بن‏ابى مى‏گفت پايم كه به مدينه برسد پيغمبر را بيرون مى‏كنم.

 

قرآن مى‏فرمايد: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين‏» عزت منحصرا از آن‏خدا و پيامبر و مؤمنين است،يعنى تو ذليل‏تر از آن هستى كه بخواهى‏چنين كنى،تو آن قدر ذليلى كه خودت هم نمى‏دانى: «و لكن المنافقين‏لا يعلمون‏» .

 

عبد الله بن ابى هنوز به مدينه نرسيده بود كه خداى متعال دو بار ذلت‏او را به او نشان داد. اين طور اشخاص كه منافق و ترسو هستند وقتى كه درميان رفقاى خودشان هستند رجز مى‏خوانند ولى در جمع به كلى شكل‏ديگرى به خود مى‏گيرند.وقتى كه آمد خدمت پيغمبر، قسمهاى غلاظ وشدادى خورد كه اصلا من اين حرفها را نگفته‏ام و اينها را به من دروغ‏بسته‏اند.اين اولين ذلتش بود.بعد هم پسرش آمد خدمت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه و آله و عرض كرد:يا رسول الله همه مى‏دانند كه در ميان انصار،جوانى‏نسبت‏به پدر و مادرش خوشرفتارتر از من نيست.من پدرم را به عنوان‏يك پدر دوست دارم ولى پدر من منافق است. اگر حق پدرم كشته شدن‏است فرمان بده تا خودم او را بكشم.فرمود:نه.با اينكه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله‏او را نهى كرد،آمد كنار دروازه مدينه ايستاد.هر كس مى‏آمد مى‏ديد كه اودارد قدم مى‏زند و شمشيرش هم دستش است.پدرش از دور پيدا شد.

 

جلوى او را گرفت و گفت‏حق ورود به مدينه را ندارى.تا پيغمبر اجازه‏ندهد من نمى‏گذارم وارد مدينه شوى.اين آدمى كه اينچنين لاف مى‏زد كه‏اگر به مدينه برگردم پيغمبر را از مدينه بيرون مى‏كنم،كارش به جايى رسيدكه روز بعد(بيش از يك روز هم تا رسيدن به مدينه فاصله نشد)

 

نزديكترين افراد به او يعنى پسرش به او گفت من بدون اجازه پيامبرنمى‏گذارم وارد مدينه بشوى.

 

«يا ايها الذين امنوا لا تلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله و من يفعل ذلك‏فاولئك هم الخاسرون‏» .گويى قرآن مى‏خواهد اين طور نتيجه بگيرد كه اين كسانى كه اينهمه باد و بروت مى‏كنند و اين حرفها را مى‏زنند،غرورشان به‏مال و ثروتى است كه دارند.فكر مى‏كنند هر چه هست مال و ثروت است‏و ثروت هم دست ماست پس همه چيز دست ماست،قدرت هم دست‏ماست;پيغمبر و مهاجرين كه از مكه آمده‏اند ثروتى ندارند،ثروت مال‏ماست.ما همين قدر كه جلوى اين جريان اقتصادى را بگيريم،خواه‏ناخواه متفرق مى‏شوند.اين غرور را از مال و ثروت پيدا كرده‏اند.بعدهم كه عبد الله بن ابى خود را به عنوان عزيزتر حساب مى‏كند، تكيه‏اش به‏قوم و فاميل و بچه‏هايش است.

 

قرآن به عنوان نصيحت‏به مؤمنين خطاب مى‏كند كه اى اهل ايمان،ببينيد چطور مال و ثروت و فرزندان و فاميل،سبب غفلت و غرور و سبب‏نفاق عده‏اى شد.مبادا اين جور چيزها، مانع شما و غافل كننده شما از خداباشد. «يا ايها الذين امنوا لا تلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله‏» اى اهل ايمان‏ثروتهاى شما و فرزندان شما،شما را از ياد خدا باز ندارد و غافل نكندآنچنانكه آنها را غافل كرده است. «و من يفعل ذلك فاولئك هم الخاسرون‏» .هركس اين كار را بكند و اينچنين بشود يعنى مال و ثروتش موجب غفلتش‏بشود زيانكار است. كلمه‏«خسران‏»به كار رفته است چون در مال،نفع وزيان مطرح است.همين مال كه عين سود است،تبديل به زيان مى‏شود.

 

«و انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياتى احدكم الموت‏» بر عكس،بناى كارخودتان را بر انفاق بگذاريد;بناى كار خودتان را بر اين بگذاريد كه تا زنده‏هستيد از مال و ثروت خودتان،خودتان استفاده كنيد.استفاده شما در اين‏است كه اينها را در راه خدا بدهيد و تنها به اين وسيله است كه مال خود رابراى خود جاويد كرده‏ايد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : سه شنبه 4 بهمن 1390
زمان : 7:45


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.