![]() |
علم خداوند به سر و پنهانتر از سر
«يعلم ما فى السموات و الارض و يعلم ما تسرون و ما تعلنون» .بعد از اينكهمىفرمايد بازگشت همه به سوى اوست انسان را متوجه مىكند كه مراقبباش!
انسان دو جور مىتواند مراقبت كند:يك مراقبت،مراقبتهايى استكه انسانى از انسانهاى ديگر مىكند كه اين هميشه ملازم استبا نوعىنفاق كه در سوره منافقون خوانديم.مثلا،بلا تشبيه،اگر گفتند داريد به گمرك مىرسيد معمولا برخى افراد به خود مىآيند و مىخواهند كارىكنند كه آنچه به مامور گمرك مىنمايانند غير از چيزى باشد كه واقعاهست.مثلا طورى قيافه مىگيرند كه آنها متوجه چيزى نشوند.انسان زودپردهاى روى خود واقعى خود مىكشد و يك خود مصنوعى براى خودشدرست مىكند تا بتواند مفرى پيدا كند.قرآن فورا به دنبال«و اليه المصير»
مىفرمايد:پيشاپيش به شما بگوييم:او همه چيز را مىداند،پس مراقبتشما اين طور باشد كه خودتان را درستبسازيد نه اينكه خودتان چيزىباشيد و خود را چيز ديگرى بنمايانيد. ديگر در آنجا نماياندن و اين حرفهامعنى ندارد،پس خودتان را واقعا درستبسازيد.
بعد مىفرمايد: «و الله عليم بذات الصدور» و خدا به آنچه در سينههاستآگاه است.
مفسرين اينجا اين مطلب را مطرح كردهاند كه بعد از اينكه مىفرمايد:
«و يعلم ما تسرون و ما تعلنون» (مىداند آنچه را شما پنهان مىكنيد و آنچه راآشكار مىكنيد مىداند ولى هم آنچه را كه آشكار مىكنيد و هم آنچه را كهمخفى مىكنيد خودتان مىدانيد چيست;هرچه شما مىدانيد او هممىداند. «و الله عليم بذات الصدور» نه تنها او آنچه را كه شما مىدانيد مىداندبلكه او هرچه را كه در باطن شماست مىداند;يعنى در باطن شماچيزهايى هست كه خودتان هم نمىدانيد.مكرر گفتهايم:از اين كه در سوره مباركه طه مىفرمايد: «انه يعلم السر و اخفى» (2) خدا از سر آگاه است و ازپنهانتر از سر،معلوم مىشود كه از سر پنهانتر هم چيزى هست.انسانيك علنى دارد و يك سرى،ديگر از سر پنهانتر چيست؟ وقتى ازحضرت صادق عليه السلام سؤال مىكنند كه«از سر پنهانتر»ديگر چيست،مىفرمايد: سر آن پنهانى است كه خودت از وجود آن آگاهى،و پنهانتر ازسر چيزهايى است كه خودت هم خبر ندارى;يعنى خودت غافلى،خودت فراموش كردهاى ولى الان در باطنت وجود دارد. بر خلاف آنچهافراد خيال مىكنند كه هرچه ما فراموش كردهايم محو شده است،آنچه كهفراموش كردهاى در تو وجود دارد منتها نمىتوانى به ياد بياورى.اين يكمساله دقيقى است.
نظرات شما عزیزان:

