![]() |
لغزش بعضى از مسلمين
در يكى از نمازهاى جمعه،خطا و لغزشى از مسلمين صادر شد كهقرآن كريم از آن لغزش در اينجا ياد مىكند و آن را مورد ملامت قرارمىدهد.نوشتهاند سالى بود كه در مدينه مجاعه و قحطى بود;ارزاقكمياب بود و از خارج وارد مىكردند.مردى بود به نام دحيه كلبى كه در آنوقت هنوز اسلام اختيار نكرده بود.او معمولا از شام و جاهاى ديگراجناسى از ارزاق و غير ارزاق مىآورد.وقتى همراه اجناس وارد مىشدخود او و يا از اهل مدينه طبل و ساز مىزدند و كارهاى لهوى انجاممىدادند تا مردم را بيشتر جمع كنند.روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ايستاده بودند و مشغول ايراد خطبههاى جمعه بودند.صداى ساز و طبل و دهل دحيهكلبى كه از يك طرف ساز و دهل بود و از طرف ديگر اجناس آورده بودبلند شد.تا اين صدا بلند شد در ميان جمعيت ولولهاى افتاد:زود برويم كهدير مىشود.عده زيادى بلند شدند و رفتند در حالى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهمشغول خطبه خواندن بودند.عده قليلى از مردم ايستادگى كردند و نرفتند.
اينجاست كه قرآن آن گروه اول را به نحو ملايمى ملامت مىكند: «و اذا راواتجارة او لهوا انفضوا اليها» آنگاه كه تجارت و يا لهوى مىبينند-كه ايندو با همبوده است و لهوش مقدمه تجارت بوده است-به سوى آن پراكندهمىشوند و گويا ديگر دست از پا نمىشناسند. «و تركوك قائما» و تو را رهامىكنند در حالى كه ايستادهاى و مشغول خطبه خواندن هستى. «قل ماعند الله خير من اللهو و من التجارة» بگو آنچه كه در نزد خداست از اينها بهتراست;نبايد به خاطر چنين چيزى كارى را كه مربوط به خداست تحقيركنيد. «و الله خير الرازقين» و خدا بهترين روزى دهندگان است;يعنى اعتمادو توكلتان به خدا باشد.اينجا آيات سوره جمعه پايان مىپذيرد.
پروردگارا!دلهاى ما به نور ايمان منور بگردان!نيتهاى ما راخالص بگردان!پرتوى از انوارى كه بر دلهاى بندگانخالص و مخلص و متهجدينت تابانيدهاى بر دلهاى ما همبتابان!خدايا!دست ما را از دامان ولاى على و آل على كوتاهنفرما!ما را پيرو واقعى آنها قرار بده!پروردگارا! قلبمقدس امام زمان از همه راضى بفرما!پروردگارا!اموات مارا مشمول عنايت و مغفرت خودت قرار بده!
نظرات شما عزیزان:

