![]() |
مراد از دشمنى همسران و فرزندان
«ان من ازواجكم» يعنى بعضى از زنان يا بعضى از شوهران شما.ازواججمع زوج است. مىفرمايد بعضى از همسران و بعضى از فرزندان شمادشمن شما هستند.آيا مقصود همين دشمنى ظاهرى و كينهتوزى است كهگاهى زن و شوهر از يكديگر تنفر پيدا مىكنند و دشمن و خصم يكديگرمىشوند به طورى كه هر يك مىخواهد كارى به ضرر ديگرى انجام دهد؟
گاهى پدر و فرزند با يكديگر تا حدى دشمن مىشوند كه شمشير به روىيكديگر مىكشند.آيا قرآن اين را مىخواهد بگويد؟اين چيزى است كههمه مردم درك مىكنند.كسى با زنش اختلاف داشته باشد خودش بهتر از ديگران مىداند;با بچهاش اختلاف داشته باشد اين را بهتر مىداند.
مراد قرآن اين نيست،بلكه منظور كارهاى دشمنانه است در عيناينكه اين كارها دوستى است.چون دوست دارند دشمناند و اينآنجاست كه دوستى آنها با دوستى خدا تعارض پيدا مىكند.شان نزول آيهاين است:مؤمنى در مكه به رسول اكرم صلى الله عليه و آله ايمان مىآورد.خودايمان آوردن در مكه مستلزم يك سلسله محروميتهاست.زن و بچه انساننه از اين جهت كه با او دشمن هستند،بلكه از باب نصيحت،خيلىدوستانه چيزهايى به او مىگويند: رهايش كن،اصلا حلاوت زندگى را ازخودت و از ما گرفتهاى و ما را دچار ناراحتى و رنج و تعب كردهاى.آنمؤمن به مرحلهاى مىرسد كه مىخواهد مهاجرت كند.مهاجرت شوخىنيست. مهاجرت يعنى چه؟يعنى تمام خانمان را در هم ريختن.آن وقتاست كه همسر مىآيد گريهكنان به دست و پا مىافتد و هزار جور وظيفه وتكليف شرعى براى آدم درست مىكند و فرزند به نوعى ديگر.همسر،بچه شيرين دو ساله خودش را مىآورد و مىگويد:آخر حيفت نمىآيد كهاين بچه را به امان خدا رها كنى؟تو كه از اينجا بروى ديگر برگشت ندارى.
شك ندارد كه انسان نسبتبه خاندان خودش مسؤوليتبزرگى دارد.
اين آيه معنايش اين نيست كه انسان مسؤوليتى را كه نسبتبه همسر وفرزندان خود دارد فراموش كند ولى اين را بايد توجه كند كه يكمسؤوليت الهى هم هست.آنجايى كه يك فرد مىخواهد به ميدان شهادتبرود،آنجا چه؟ملاحظات خانوادگى در نهايت درجه اهميت است، ولىاگر پاى يك چنين چيزى به ميان آمد چطور؟
چند نفر معدود بودند كه همسران يا مادرانشان در كربلا بودند.يكىجوانى استبه نام«وهب». وقتى نوبتش شد و خواستبه ميدان برودزنش كه تازه عروس بود آمد به دامنش چسبيد و گفت:تو كه مىروى مرا به چه كسى مىسپارى؟اينجاست كه فيل به زانو در مىآيد.مادرش گفت:
پسرجان!مبادا حرف زنت را گوش كنى،تو امروز كار مهمترى دارى.
شك ندارد كه همسر موضوع مهمى است،موضوع كوچكى نيست ووهب مسؤوليتبزرگى در مقابل همسر خود داشت،اما يك مسؤوليت ووظيفه بزرگترى در برابر سيد الشهداء داشت. همين همسر كه عشقمىورزد،همان عشقش از آن نظر كه جلوى حقيقتى را گرفته استبه منزلهيك نوع دشمنى است.فرزند هم همين طور است.
قرآن از انسان يك موجود از همه چيز گذشته جز خدا مىخواهد،ايناست كه مىفرمايد:مال شما فتنه است،اولاد شما فتنه است،يعنىبازدارنده هستند.قرآن نمىگويد شما فرزند نداشته باشيد يا فرزندانتان رادوست نداشته باشيد،احساس مسؤوليت نداشته باشيد و يا مال نداشتهباشيد و اصلا مال خودتان را رها كنيد،چنين چيزى نيست.ولى هيچ يكاز اينها نبايد در حدى باشد كه وقتى پاى حق و پاى خدا و پاى تكليفبزرگترى در ميان مىآيد بتواند پاى بند انسان باشد. «قل ان كان اباؤكم وابناؤكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشونكسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتىياتى الله بامره و الله لا يهدى القوم الفاسقين» (2) اگر پدران،فرزندان، برادران،همسران،عشيره،مال و ثروت،شغل و مسكن در نزد شما از خدا عزيزترهستند،صبر كنيد و سر جايتان باشيد تا به شما خبر بدهيم.اينجا عرايضخودمان را ختم مىكنيم.
نظرات شما عزیزان:

نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : سه شنبه 4 بهمن 1390
زمان : 7:56
