![]() |
تقوا و خروج از مشكلات
در قرآن كريم مكرر به آثار تقوا اشاره و تصريح شده است،و معمولا آثار تقوا چيزهايى است درست عكس آنچه كه ابتدائا انسانى كه بصيرتى ندارد از تقوا[فهمد]يعنى در مورد تقوا خيال مىكند.يكى اينكه انسان وقتى كه بصيرتى نداشته باشد،در ابتدا از تقوا محدوديت مىفهمد، مىگويد:انسان بخواهد خودش را مقيد به تقوا كند،معنايش اين است كه خودش را در بن بست قرار بدهد،به دور خودش خطى بكشد و براى خود محدوديت قائل بشود.قرآن درست نقطه مقابل اين مطلب را ذكر مىكند(و نكته لطيف همين است)يعنى بىتقوايى است كه انسان را در بن بست قرار مىدهد،و تقواست كه بن بست را مىشكند.اين خيلى به نظر عجيب مىرسد.انسان مىگويد آدمى همين قدر كه متقى شد،يعنى براى خودش محدوديت قائل است.وقتى انسان براى خودش محدوديت قائل است،به دستخودش براى خودش بن بست به وجود آورده است.قرآن مىفرمايد خير،تقوا بن بست و محدوديت نيست،بر عكس است،تقوا نداشتن انسان را دچار بن بستها و محدوديتهايى مىكند،و تقوا راهى است كه خدا معين كرده است كه اگر انسان از آن راه برود محدوديت و بن بستى براى او نيست.اين است كه مىفرمايد: و من يتق الله يجعل له مخرجا هر كسى كه تقواى الهى را پيشه كند خدا براى او راه بيرون رفتن از مضايق،و مشكلات را قرار مىدهد،يعنى خدا براى او راه باز مىكند براى خروج از بن بستها و بيرون آمدن از مشكلات.
نظرات شما عزیزان:

