![]() |
مسؤوليت نسبت به خاندان خود
مساله ديگر اين است كه آيا مردم نسبت به اعضاى خاندان خودشان،نسبت به همسران و فرزندان خودشان يك مسؤوليت جداگانه و مسؤوليت بيشترى دارند يا ندارند؟جواب اين است كه بله،مسؤوليت بيشترى دارند،و در اين آيه كريمه با يك لحن بسيار شديدى به اين مسؤوليت اشاره مىفرمايد.لحن بسيار شديدش از اين جهت است كه به اصطلاح مىگويند گاهى فرمان به يك چيز كه داده مىشود مستقيما خود آن چيز مورد فرمان قرار مىگيرد، گاهى نتيجه مثبتيا منفى آن،يعنى از اول توجه به آن نتيجه مثبتيا منفى است ولى مقصود مقدمات آن كار است.حال در همين ما نحن فيه مثالى مىزنيم كه تعبيرش نزديك به تعبير خود قرآن كريم باشد.يك وقتشما به كسى مىگوييد كه آقا بچه خودت را تربيت كن،به دست تعليم و تربيت بسپار،و يك وقت مىگوييد كه آقا جلوى سقوط فرزندت را بگير، فرزندت را از سقوط حفظ كن.هر دو يك معنا مىدهد و هر دو يك منظور است.مقصود اين نيست كه لحظهاى كه مىخواهد سقوط كند دستش را بگير كه سقوط نكند،مقصود اين است كه كارى بكن كه منجر به سقوط او نشود.و اين تعبير دوم ابلغ و رساتر است،چون دو مطلب به جاى يك مطلب گفته شده است.معمولا در فصاحت و بلاغت اين طور است كه انسان يك جمله مىگويد به جاى دو يا سه جمله،يعنى از آن يك جمله دو يا سه جمله فهميده مىشود.يك وقت انسان به اين تعبير مىگويد كه آقا خاندانت را تربيت كن براى اينكه جلوى سقوط آنها را در آينده بگيرى(اين دو جمله است)و يك وقت مىگويد كه جلوى سقوط آنها را بگير.با اينكه گفته جلوى سقوط آنها را بگير،ضمنا گفته است پس آنها را تعليم و تربيت كن، تاديبشان كن تا مانع سقوطشان بشوى.
قرآن كريم در اينجا چنين تعبيرى را دارد.ولى در اين تعبير آن نهايت را در نظر گرفته است كه منجر به سعادت ابدى يا شقاوت ابدى مىشود.به اين تعبير مىفرمايد كه يا ايها الذين امنوا اى اهل ايمان(مخاطب همه مردم مؤمن و مسلماناند)،اى مردمى كه به گفته اين پيغمبر ايمان داريد،اى مردمى كه كلام او را كلام خدا و پيام او را پيام خدا مىدانيد،خودتان را و خاندانتان را از آن آتشى كه زبانهاش(يا آتش گيرهاش)مردم و سنگها هستند نگه داريد.در دنيا ما به شما مىگوييم خودتان را از چيزى كه در آخرت صورت مىگيرد نگه داريد.ممكن است كسى بگويد چيزى كه در آخرت صورت مىگيرد،در آخرت بايد[خود را از آن]نگه داشت. جوابش اين است كه خير،آنجا ديگر جاى نگهدارىاش نيست،در اينجا بايد خود و خاندان خود را در وقايه قرار بدهيد،يعنى در اينجا خودتان و خاندان خودتان را طورى بسازيد كه نتيجهاش جلوگيرى از سقوط در آتش جهنم است.
اينجا يكى دو مطلب است كه بايد عرض كنيم.يك مطلب اين است كه قرآن در اينجا و در يك جاى ديگر كه در سوره بقره است،اين تعبير را كرده است كه آتش جهنم مايهاش،آتش گيرهاش مردماند.(حال كلمه«آتش گيره»صحيح باشد يا خير،من نمىدانم،من توضيح مىدهم تا مطلب معلوم شود.)در دنيا اگر بخواهند انسانى را آتش بزنند،انسان كه آتش نمىگيرد،بايد يك ماده قابل احتراق ديگرى در كار باشد،لا اقل روى لباسش بنزين يا ماده قابل احتراق ديگرى بريزند كه وقتى آن ماده محترق مىشود،اين هم به تبع آن محترق بشود،يعنى اين يك امرى است كه بايد چيز ديگر فى حد ذاته قابل احتراق باشد كه اين به تبع آن محترق بشود.راجع به ماهيت جهنم،قرآن اين مطلب را بيان مىكند كه اشتباه نكنيد، خيال نكنيد كه خدا آنجا آتشهايى از مادههاى ديگر تهيه كرده است(مثل تنورى از آتش كه كندهاى،هيزمى،چيزى قبلا آتش مىزنند و آن را محترق مىكنند)بعد انسانى را در آنجا مىاندازند.قضيه چيز ديگر است،قضيه اين است كه اصلا آن چيزى كه محترق و ماده اصلى احتراق استخود انسان است،يعنى در آنجا آتشى از بيرون وجود انسان وجود ندارد،تمام آتشها زاييده وجود خود انسان است.
نظرات شما عزیزان:

