![]() |
افراط مسيحيت كاتوليكى در مساله طلاق
در باب طلاق،قوانين دنيا بين افراط و تفريط است.در بعضى از قوانين اساسا طلاق را به هيچ شرطى و با هيچ قيدى و در هيچ وضعى مجاز نمىدانند،همان چيزى كه مسيحيت كاتوليكى روى آن پافشارى مىكند كه ازدواج همين قدر كه منعقد شد ديگر قابل انفساخ نيست و طلاق نبايد وجود داشته باشد.واضح است كه اين يك امر غير طبيعى است،براى اينكه ازدواجهايى صورت مىگيرد كه بعد به هيچ شكل قابل ادامه واقعى نيست.ما دو گونه ادامه داريم.يك وقت ازدواج مىخواهد به اين صورت ادامه پيدا كند كه اين دو فرد يعنى زن و شوهر عملا و واقعا با يكديگر زندگى خانوادگى داشته باشند.زندگى خانوادگى بالاخره يك نوع زندگى اشتراكى است،و شركتى است آنهم شركتى كه سرمايه اصلىاش عواطف طرفين است،غير از يك شركت تجارى است كه سرمايه اصلىاش مال و پول و ثروت است.و يك وقت مىگوييم فقط اسم زن و شوهر رويشان باشد و لو اينكه هميشه مانند دو دشمن بخواهند با يكديگر زندگى كنند.اين كه روح و حقيقت ازدواج نيست.و از همين جهت است كه اين تز كاتوليكها در همه كشورهاى اروپايى شكستخورده و تنها جايى كه باقى مانده بود خود رم بود كه گويا در آنجا هم بالاخره شكستخورد.چون قانون اجازه نمىداد،آمار نشان مىداد-و روزنامهها طبق آمارهايى كه خود آنها داده بودند مىنوشتند-كه چندين ده هزار ازدواجهايى وجود دارد كه عملا متاركه است،يعنى زن براى خودش مىچرخد مرد براى خودش و چندين سال مىگذرد و همديگر را نمىبينند.با همه اين احوال باز كليسا اجازه نمىدهد كه رابطه ازدواج منفسخ بشود.واضح است كه اين يك امر غير طبيعى و غير عادى است.
نظرات شما عزیزان:

