![]() |
بيان قرآن
و اما لسان قرآن.قرآن يك صراحت فوق العاده عجيبى به اين مطلب دارد.صراحت قرآن به اين صورت است كه مىگويد تمام اعمالى كه انسان در دنيا انجام مىدهد،چه خوب و چه بد، كه انسان فكر مىكند كه از عمل خودش گذشته و رد شده(من امروز در اينجا قرار دارم،فلان عمل را،خوب يا بد،چند سال پيش انجام دادهام،چقدر فاصله دارد!قرآن مىگويد اين جور نيست)تمام آن اعمال را ما تحويل مىگيريم،در نزد ما همه آنها محفوظ است.تو يك روز بر مىگردى،يك وقت مىبينى گذشته و آيندهات به يكديگر متصل شد،عين اعمال خودت را حاضر و آماده مىبينى.جزا به خود اعمال است.اين در دنياست كه جزا يك چيز است و عمل چيز ديگر.اين در دنياست كه عمل يك چيز است و پاداش چيز ديگر.در دنيا فرض كنيد بچه كار خوبى مىكند،مثلا نمره خوبى از مدرسه آورده است،پدر به او پاداش مىدهد،مثلا يك دوچرخه برايش مىخرد.ولى دوچرخه يك چيز است،نمره آوردن چيز ديگر.اما در آن دنيا مساله از اين قبيل نيست.قرآن مىگويد: انما تجزون ما كنتم تعملون همين نفس عمل شما پاداشى است كه خدمتتان تقديم مىشود. و وجدوا ما عملوا حاضرا قرآن مىگويد آنجا تمام اعمال خودشان را حاضر مىيابند،خود اعمالشان را حاضر مىبينند،با نفس اعمال خودشان روبرو مىشوند نه با چيز ديگر. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا (2) روزى كه هر نفسى هر عمل خير خودش را در آنجا حاضر و آماده مىبيند و هر عمل شر خودش را.درباره عمل شر مىگويد ولى در آنجا آرزو دارد كه بين او و عمل شرش فاصله ايجاد شود،از آن فاصله بگيرد،ولى فاصله گرفتنى نيست،جزء وجودش است،از او جدا نمىشود.
حال،اينكه قرآن مىگويد كه در اين جهان[خود و خاندانتان را]از آن آتشى كه[آتشگيرهاش انسان و سنگ استحفظ كنيد]نه خيال كنيد يك آتش افروختهاى از بيرون[بر انسان وارد مىشود،]زغال سنگ آوردهاند،كنده و هيزم آوردهاند(مثل نمرود كه مىخواست ابراهيم عليه السلام را بسوزاند)،اول يك دنيايى از آتش به وجود آوردهاند،آن وقت انسانها را مىاندازند در آتشهايى كه بيگانه از وجود آنها هستند تا اينها را بسوزاند.اگر چنين چيزى بود خدا هيچ وقت انسان را نمىسوزاند،بلكه آتشهايى كه آن آتشها هم خود شما هستيد و ماده قابل احتراق همين خود شما هستيد نه چيز ديگر.كما اينكه بهشت هم همين طور است،در بهشت هم هيچ چيز را از بيرون نمىآورند،نهحورش،نه قصورش،نه درختهايش،نه آبهايش،نه شيرهايش و نه هر چيز ديگر،پيغمبر فرمود همه اينها همان تجسم يافته اعمال خود شما هستند.در اين زمينه اينقدر ما آيه و حديث داريم و اينقدر شواهد و قرائن داريم كه اگر بخواهيم در اطراف همين موضوع بالخصوص صحبت كنيم شايد دو سه جلسه بايد صحبت كنيم.
اين معناى«وقود»كه انسانها در آنجا وقودند،يعنى خيال نكنيد آتشى از بيرون مىآورند.وقتى كه انسان خودش وقود باشد،اين آتش مىشود چاره ناپذير.
نظرات شما عزیزان:

