اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

جهاد با منافقين


جهاد با منافقين

پس مقصود چيست؟در حديثى ديدم اين مطلب به شكل عالى توضيح داده شده و اين يكى از ادله شيعه است و با آيات قبل هم تناسب دارد.دستور جهاد با منافقين در قرآن رسيده است كه همين آيه است،يعنى جهاد با منافقين را خود قرآن مجاز شمرده است.پيغمبر اگر در زمان خودش با منافقين جهاد نكرد،نه براى اين بود كه اساسا جهاد با منافق جايز نيست،بلكه به آن شكلى است كه پيغمبر در سيزده سال مكه با مشركين جهاد نكرد،يعنى شرايط و اوضاع در آن وقت به گونه‏اى نبود كه پيغمبر جهاد با كفار و مشركين را عملى كند.پس جهاد نكردن پيغمبر با مشركين در دوران مكه نه براى اين بود كه در آن وقت جايز نبود،بلكه شرايط اقتضا نمى‏كرد.جهاد،قانونى نيست كه در همه شرايط به طور يكسان اجرا شود.در يك جا پيغمبر با يكى از گروههاى مخالف مى‏جنگد،يك سال صلح مى‏كند،بعد كه آنها صلح را نقض مى‏كنند باز پيغمبر با آنها مى‏جنگد.يا مثلا امام حسن عليه السلام در شرايط زمان خودش صلح مى‏كند،امام حسين عليه السلام در شرايط زمان خودش مى‏جنگد.جهاد جايز است،ولى با توجه به همه شرايط و مصالح.اين آيه دلالت مى‏كند كه همچنانكه جهاد با كفار مشروع و جايز است،جهاد با منافقين هم مشروع و جايز است و بايد با آنان جهاد كرد.

 

جهاد با منافقين،اين دستورى كه در اسلام رسيد،همان جهادى است كه على عليه السلام كرد.چراغ سبزى كه براى على عليه السلام در جهاد با منافقين زمان خودش وجود دارد اين آيه است.جنگ جمل[به يك شكل]جهاد با منافق بود و جنگ صفين و جنگ نهروان به شكل ديگرى.آيه‏اى كه چنين جهادى را اجازه مى‏دهد اين آيه است.اين بود كه على عليه السلام مى‏فرمود پيغمبر با«تفسير»جهاد مى‏كرد و من با«تاويل‏»جهاد مى‏كنم.تفسير و تاويل يعنى ظاهر و باطن،بى‏پرده و با پرده.پيغمبر با كافرهايى جهاد مى‏كرد كه پرده‏اى روى كفرشان نبود،من با كافرهايى جهاد مى‏كنم كه پرده نازكى از اسلام روى خودشان انداخته‏اند ولى باطنشان همان باطن است،چون منافق يعنى‏«باطن كافر و ظاهر مسلمان‏».جهادى كه على عليه السلام در جنگ جمل با اصحاب جمل كرد،يا جهادى كه در صفين با معاويه و اصحاب معاويه كرد،همين بود. در باطن ميان معاويه و ابو سفيان فرقى نبود.معاويه همان ابو سفيان بود و ابو سفيان همان معاويه،ولى دو شعار مختلف و متناقض داشتند كه قهرا مقتضيات و شرايط زمان اقتضا مى‏كرد كه شعارهاى مختلف داشته باشند.ابو سفيان در صدر اسلام است و هنوز اميدوار است كه بتواند اسلام را در نطفه خفه كند و لذا صريح به روى اسلام شمشير مى‏كشد.شعارش چيست؟نفى‏«لا اله الا الله‏»و نفى‏«محمد رسول الله‏»تحت عنوان‏«اعل هبل‏»زنده باد بت هبل.ولى اين مبارزه با اسلام با شكست مواجه مى‏شود و سخت با شكست مواجه مى‏شود.ابو سفيانها از ميدان بيرون مى‏روند بدون اينكه در ماهيت آنها تغييرى پيدا شده باشد،يعنى خود را در زير ستار و پرده اسلام مخفى مى‏كنند در حالى كه مقاصد همان مقاصد است.آن وقت معاويه‏اى مى‏آيد خليفه مى‏شود،شعارها از شعارهاى مسلمانها خيلى داغتر،يعنى صداى اذان آنها از صداى اذان اينها بلندتر،صف نماز جماعت آنها از صف نماز جماعت اينها طولانى‏تر،تظاهر به اسلام و تظاهر به اين دلسوزيها از دلسوزيهاى مؤمنين واقعى خيلى بيشتر،ولى ماهيت همان ماهيت است.كفر،لباسى از همان اسلام پوشيده و به جنگ اسلام آمده است.معنى نفاق همين است.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : پنج شنبه 6 بهمن 1390
زمان : 8:21


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.