![]() |
افرادى كه امر بر آنها مشتبه شده است
بعد مىفرمايد: و ماويهم جهنم و بئس المصير جايگاهشان جهنم است،و جهنم بد گرديدن گاهى است.اشاره به يك نكته علاوهاى است و نكته اين است:گاهى دو گروه مسلمان ممكن است در اثر سوء تفاهم رو در روى يكديگر قرار بگيرند و با يكديگر بجنگند.اگر گناهى هست مربوط به يك عده از افراد معين مثل سران است.اينها روى اعتقاد اسلامى با آنها مىجنگند و آنها هم روى اعتقاد اسلامى با اينها مىجنگند.لازم نيست امر بر هر دو طرف مشتبه شده باشد،بر يك طرف امر مشتبه شده است و از اشتباه هم نمىشود او را بيرون آورد.ولى آن طرفى كه آگاه است چه بايد بكند؟آيا آن طرف آگاه بايد بگويد اينها اشتباه كردهاند و تقصيرى ندارند پس بايد آنها را آزاد بگذاريم؟!به تعبير امير المؤمنين عليه السلام آن وقت مثل سگ هار مىشوند.سگ هار را آزاد بگذارى اين را مىگيرد هار مىكند،آن را مىگيرد هار مىكند.اينجا مساله اينكه او مقصر استيا مقصر نيست مطرح نيست،مساله مصلحت مسلمين مطرح است.اگر به صورت سگ هار در آمده است و لو اينكه منشاش اشتباهكارى است كلك او را هم بايد كند و لو در آن دنيا خدا او را معذب نكند.
درباره بسيارى از خوارج كه على عليه السلام با آنها جنگيد اين حرف را مىشود زد.امير المؤمنين تصريح كرد كه اينها جستجوگر حق بودند ولى به اشتباه افتادند.فرمود:فرق اينها با اصحاب معاويه اين است كه اصحاب معاويه از اول جستجوگر باطل بودند و به باطلشان رسيدند ولى اينها جستجوگر حق بودند و به حق نرسيدند.«فليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل فادركه» (1) .ولى حال كه اين طور شده است تبديل شده به يك مار«افسون برندار»،جاهلهايى كه روى عقيده كار مىكنند و در اشتباه هستند،اينها به صورت مارهاى افسون بر ندارى در مىآيند كه اهل دنيا اگر جمع شوند نمىتوانند آنها را منصرف كنند.هر چه مىگويى اين راهى كه تو مىروى خطاست،غلط است،بر ضرر اسلام است،چون واقعا از روى عقيده كار مىكند مىگويد«ليس الا»كه مطلب همين است و همين.اگر آزادش كنيد صد نفر ديگر را هم مثل خودش مىكند.
امير المؤمنين عليه السلام چنين تعبير مىكند:اينها مانند حيوانى هستند كه در آن كلب باشد،(كلب يعنى هارى)،به صورت يك سگ هار در مىآيد،يك سگ زنجيرى و سگى نيست كه در يك جا خوابيده باشد.مىگويند ميكربى در لعاب دهان سگ هار هست كه هر كسى را كه بگيرد اگر آن ميكرب وارد خون او بشود،همان بيمارى هارى عارض او مىشود.خيلى تشبيه عجيبى است.اگر سگ هار را بخواهند آزاد بگذارند صد تا انسان را هار مىكند.چارهاى نيست جز اينكه آن را از بين ببرند.ولى همين آدم كه مثل سگ هار شده و كشته مىشود ممكن است مجازات خودش را در دنيا ببيند اما در آخرت خداوند او را ببخشد،چون عملش روى اشتباهكارى بوده است.
قرآن در اينجا مىفرمايد كفار و منافقين بايد در دنيا مجازات ببينند،مجازاتشان همين جهاد است و بايد بر آنها سختگيرى كرد ولى اينها گروهى نيستند كه در آخرت معذور باشند،در آخرت هم جهنمشان را مستقلا بايد ببينند.پس قسمت اخير اشاره است به اينكه ممكن است گروهى باشند كه جهاد با آنها لازم و واجب باشد اما در آخرت جهنمى هم نباشند،مثل خوارج،ولى اينها گروهى هستند كه در دنيا بايد با اينها جهاد كرد و در آخرت هم جهنم مىروند،در دنيا بايد با معاويه جنگيد و در آخرت هم بايد به جهنم برود.
نظرات شما عزیزان:

