![]() |
كاملترين زنان جهان، زهراى مرضيه افضل آنها
در قرآن دو زن فوق العاده تقديس شدهاند.البته ما زنان ديگرى هم داريم كه در قرآن تقديس شدهاند،اما نه در حد اين دو زن،مثل مادر موسى عليه السلام.در احاديث ما رسيده است كه كاملترين زنهاى جهان چهار زن هستند كه دو تاى اينها در امم پيشين بودهاند،يكى همين زن فرعون،كه مىگويند نام او آسيه بوده است،و ديگرى مريم مادر عيسى مسيح عليه السلام. عرض كردم اينها در درجه اعلى هستند،و الا قرآن از مادر همين مريم هم تجليل كرده است، ولى نه در حد خود مريم.و دو زن در اسلام هستند كه در عاليترين سطحها قرار گرفتهاند، يكى جناب خديجه دختر خويلد،همسر بزرگوار پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله،كه به اتفاق شيعه و سنى تا اين زن-كه همسر اول پيغمبر بود-زنده بود حضرت همسر ديگرى انتخاب نكرد و با اينكه وقتى اين زن از دنيا مىرفت نزديك هفتاد سال از عمر او گذشته بود،پيغمبر اكرم تا آخر عمر هر وقت نام خديجه را مىشنيد اشكهايش جارى مىشد.اين نشان مىدهد منتهاى وفاق روحى را كه ميان اين زن و حضرت رسول وجود داشت.
زهراى مرضيه افضل آنها
ديگر حضرت زهراى مرضيه،صديقه طاهره سلام الله عليها كه از اين چهار زن افضل آنها ايشان هستند.با توجه به اينكه كار پيغمبر هيچ وقتحساب نشده و از روى احساسات بى منطق بشرى نيست،اگر ما رفتار پيغمبر را با حضرت زهرا در نظر بگيريم و سخنان پيغمبر را-كه ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى (5) -درباره حضرت زهرا در نظر بگيريم كافى است تا بفهميم حضرت زهرا به چه كمالى از انسانيت رسيده است.مساله اين نبود كه چون حضرت زهرا دختر ايشان بود احساسات پدرى اقتضا مىكرد كه چنين تعبير كند.كسى كه كتاب آسمانىاش قرآن است و روابط فرزندى و پدرى و روابط همسرى را از نظر تاثير در سعادت به اين شدت مىكوبد امكان ندارد كه روابط حسنه او با دخترش و علاقه او به دخترش صرفا جنبه احساسى و پدر و فرزندى داشته باشد و ريشه الهى نداشته باشد.
گفتيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله تا آخر عمر هر گاه كه نام جناب خديجه را مىشنيدند اشك مىريختند.اين را زياد نوشتهاند كه در شب زفاف حضرت زهرا و حضرت امير سلام الله عليهما بعد از آنكه عروس را به خانه داماد بردند و زنها عروس را همراهى كردند چون عادت زنان آن زمان چنين بود-و زمانهاى بعد هم گاهى همين طور بوده است-كه بعد از آنكه عروس و داماد را به حجله مىبردند دور و بر حجله را خالى نمىگذاشتند و گوش مىكردند ببينند چه مىگويند-كه كار بد و زشتى است-رسول اكرم فرمود احدى از زنها حق ندارد در نزديك حجله بماند.همه رفتند.بعد از مدتى حضرت آمدند ديدند ام ايمن در آن نزديكهاست.فرمود:ام ايمن مگر نگفتم كه هيچ زنى حق ندارد نزديك بماند،تو چرا ماندى؟عرض كرد:يا رسول الله!امر فرموديد، ولى من به علت ديگرى اين نزديكها هستم. خديجه همسر بزرگوار شما وقتى مىخواست از دنيا برود به من گفت:ام ايمن من هيچ ناراحتى ندارم،فقط يك ناراحتى در قلب خودم دارم و آن اين است كه دخترم فاطمه كوچك است،موقعى خواهد رسيد كه بايد شوهر كند و دختر در شب عروسى احتياج به مادر دارد، چون دختر حرفهايى دارد كه فقط با مادرش در ميان مىگذارد و زهراى من مادر ندارد. فهميدم كه خديجه چه مىخواهد بگويد،يعنى آيا تو به جاى من براى زهراى من مادرى مىكنى؟گفتم:من حاضرم آن شب به جاى شما باشم.يا رسول الله!من اينجا ايستادهام كه اگر زهرا حاجتى داشته باشد و كسى را صدا كند من نزديك بروم.ام ايمن مىگويد:تا نام خديجه را بردم،اشكهاى مبارك رسول اكرم جارى شد.بعد فرمود:پس تو اينجا بمان.ام ايمن كنيز خديجه و بسيار زن صالحهاى بود و در واقع به منزله مادر دوم حضرت زهرا تلقى مىشد.
علاقه رسول اكرم به زهرا سلام الله عليها اعجاب آور است.پيغمبر كه گزاف حرف نمىزند مىفرمايد:«فاطمة انسية حوراء»فاطمه يك انسان بهشتى است(مثل اينكه ما مىگوييم يك انسان فرشته صفت، كه هم انسان است و هم فرشته،هم فضائل انسان را دارد و هم فضائل فرشته را).
نظرات شما عزیزان:

.gif)

