![]() |
مساله چشم زخم
مقدمتا دو مطلب را عرض بكنم.يكى اينكه چشم زخم اگر هم حقيقت باشد به اين معناى رايج امروز در ميان ما-بالاخص در ميان طبقه نسوان كه فكر مىكنند همه مردم چشمشان شور است-قطعا نيست.همان كفار جاهليت هم به چنين چيزى قائل نبودند،بلكه معتقد بودند كه يك نفر وجود دارد و احيانا در يك شهر ممكن استيك نفر يا دو نفر وجود داشته باشند كه چنين خاصيتى در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به اين شكل كه همه مردم داراى چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر مىكنند،نيست.
دوم:اگر بعضى مردم داراى چنين خصلت و خاصيتى باشند،آيا آيه و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم خاصيت جلوگيرى از چشم زخم دارد؟ما تا حالا به مدركى(حديثى، جملهاى)برخورد نكردهايم كه دلالت كند و بگويد از اين آيه براى چشم زخم استفاده كنيد. اينكه چشم زخم حقيقت استيا نه،يك مساله است(فرضا حقيقت است و لو در بعضى از افراد) و اينكه اين آيه براى دفع چشم زخم باشد مساله ديگرى است.چيزى كه از طرف پيغمبر يا ائمه به ما نرسيده باشد،از پيش خود نبايد بتراشيم.نظر به اينكه روح مردم براى چنين چيزى آمادگى دارد[آن را از پيش خود مىسازند.]از شعارهايى كه مردم انتخاب مىكنند روحيه مردم را مىشود شناخت.ما در قرآن آيه زياد داريم،آياتى كه براى شعار قرار دادن فوق العاده عالى است،جملههاى زيادى داريم از پيغمبر و ائمه،ولى هيچ آيهاى به اندازه آيه و ان يكاد الذين كفروا در ميان مردم براى شعار رايج نشده است.در هر خانهاى كه بر وى مىبينى يك«ان يكاد»آنجا زدهاند،يعنى چشم تو كور كه خانه و زندگى من را مىبينى،اين تابلو را اينجا نصب كردهام براى اينكه چشم تو كور باشد.اين امر يك حالتخودخواهى در مردم از يك طرف و يك حالت بدبينى به ديگران از ناحيه ديگر را نشان مىدهد.شما همه شهر تهران را بگرديد،به ندرت ديده مىشود كه در خانهاى مثلا آيه هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون (2) تابلو شده باشد.براى شعار چه از اين بهتر: هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون ؟براى شعار چه از اين بهتر: ان اكرمكم عند الله اتقيكم (3) ؟اينقدر هست الى ما شاء الله،آياتى كه انسان هر وقتيكى از آنها را نگاه كند براى او يك درس و آموزش است.اينها را انسان نمىبيند ولى در هر خانهاى كه برويد آيه و ان يكاد الذين كفروا را مىبينيد،يعنى منم كه خداوند چنين نعمتهايى به من داده و تويى كه چشم شور دارى و مىخواهى چشم زخم به ما بزنى،براى اينكه جلوى چشم شور تو را گرفته باشم اين تابلو را در اينجا نصب كردهام،و شايد كمتر خانهاى است كه چنين چيزى در آن نباشد.
حال منطقا چگونه است؟آيا چشم زخم مىتواند حقيقت باشد يا نه؟و اگر حقيقت است آيا امر جسمانى استيا امر روحى و نفسانى؟در اينكه اجمالا چنين حقيقتى هست نمىشود ترديد كرد،منتها بعضى از علماى جديد معتقدند كه در برخى از چشمها چنين خاصيتى هست،يعنى بعضى از چشمها نوعى اشعه را از خود بيرون مىدهند كه اين اشعه يك اثر سوئى در اشياء وارد مىكند،مخصوصا اگر با يك نگاه و نظر مخصوص باشد.قبول كردن اين حرفها در قديم خيلى مشكل بود كه انسان بگويد يك نفر وقتى كه نگاه مىكند،از چشم او شعاعى بيرون مىآيد كه مثلا مىتواند يك سنگ را بتركاند،اصلا قابل باور كردن نبود.ولى امروز كه ميدان عمل اين شعاعها و امثال اينها پيدا شده كه چقدر در طبيعت امواج وجود دارد و اين امواج چه كارهاى خارقالعادهاى را انجام مىدهند،ديگر اين امر تعجبى ندارد كه شعاعى از چشم يك انسان بيرون بيايد و واقعا يك شتر را به زمين بزند.
نظرات شما عزیزان:

