عبادت براى اين است كه با جان عالم آشنا شويم

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

عبادت براى اين است كه با جان عالم آشنا شويم


عبادت براى اين است كه با جان عالم آشنا شويم

اصلا عبادت براى چيست؟براى اين است كه در ما نورانيت پيداشود،يعنى همان حسى كه اسمش را مى‏خواهيد حس ششم بگذاريد ياحس دهم و يا حس صدم،[براى اين است كه]بلكه به آن عمق عالم،به آن‏جان عالم راه پيدا كنيم،خودمان جان و دل پيدا كنيم و با جان عالم آشناشويم.فخررازى يك رباعى دارد،رباعى خوبى است،مى‏گويد:

 

ترسم بروم عالم جان ناديده (9) بيرون روم از جهان،جهان ناديده

 

در عالم جان چون روم از عالم تن (10) در عالم تن عالم جان ناديده

 

مى‏گويد وقتى كه هنوز در اينجا هستم و با عالم جان آشنانشده‏ام،بعدش هم ديگر فايده ندارد،وقتى هم بميرم كور مرده‏ام،همان كه قرآن فرمود: «و من كان فى هذه اعمى فهو فى الاخرة‏اعمى و اضل سبيلا» (11) آنكه در اين جهان كور باشد در آخرت كور است‏و گمراه‏تر. مقصود از«اعمى‏»چيست؟آيا مقصود كسى است كه‏در اين دنيا چشم سر نداشته باشد؟اين كه براى كسى جرم‏نمى‏شود،و چقدر اولياء الله بوده‏اند كه چشم نداشته‏اند.مرحوم سيداحمد كربلايى يكى از بزرگان بوده است.نامه‏هايى ميان ايشان وعالم بسيار بزرگ مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى(رضوان‏الله عليه)استاد علامه طباطبائى رد و بدل شده است.گفتند مرحوم‏آقا سيد احمد يك چشمش كور بوده.علامه طباطبائى سلمه الله‏تعالى نقل مى‏كردند كه او در آخرين نامه‏اش مى‏نويسد«دوست دارم‏كه چشم ديگرم هم كور بشود كه جز او ديگر چيزى را نبينم‏».يك‏چنين كورى از هر بينايى بيناتر است.

 

ابو بصير از اصحاب حضرت باقر و حضرت صادق(عليهما السلام)است و كور بوده (12) .روزى حضرت باقر عليه السلام بابعضى از اصحاب در مسجد مدينه نشسته بودند.حضرت عملى راانجام دادند كه ممكن است‏شما تعجب كنيد،ولى تعجب نكنيد كه‏اين را خيلى از شيعيان كوچكشان هم دارند(من سراغ دارم).

 

حضرت به آنهايى كه آنجا بودند فرمود كه من الآن اينجا همين طوركه نشسته‏ام مخفى مى‏شوم،هر كسى كه مى‏آيد از او سراغ مرابگيريد،ببينيد چه جواب مى‏دهد؟افرادى آمدند و اينها مى‏پرسيدنداز ابى جعفر سراغى دارى؟مى‏گفتند نه(امام نشسته بود و آنهانمى‏ديدند). ابو بصير كور وارد شد.حضرت اشاره كرد فرمود از اين‏بپرسيد.گفتند:ابو بصير!از ابى جعفر خبرى دارى؟گفت:پس اين‏خورشيد تابان چيست كه اينجا نشسته؟

 

اين،مقام انسان را نشان مى‏دهد كه در انسان حسهايى‏وجود دارد كه اگر آنها را تربيت كند چيزهايى را مى‏بيند كه هيچ‏بينايى سرى آن چيزها را نمى‏بيند.اگر در قديم مردم[از اين سخن]تعجب مى‏كردند و مى‏گفتند پنج‏حس بيشتر نداريم،امروز ثابت‏شده‏كه حواس ديگرى هم در انسان هست،لا اقل بالقوه هست و مى‏تواندوجود داشته باشد.

 

پس آيه قرآن كه مى‏فرمايد: «من كان فى هذه اعمى فهوفى الاخرة اعمى و اضل سبيلا» چه مى‏خواهد بگويد؟هر كس دراين دنيا كور باشد در آن دنيا كورتر است.نمى‏خواهد بفرمايد كسى‏كه چشم سرش كور باشد چنين است(العياذ بالله).

 

ابن ام مكتوم از اصحاب حضرت رسول(صلى الله عليه و آله‏و سلم)كور بود.داستان سوره‏«عبس‏»را بعضى گفته‏اند مربوطبه خود حضرت رسول است،بعضى گفته‏اند مربوط به عثمان است وبعضى گفته‏اند حضرت رسول به اعتبار اينكه سرگرم هدايت ديگران بودند اين كار را كردند،يعنى وقتى او وارد شد حضرت آن احترامى را كه شايسته‏او بود بجا نياوردند به واسطه اينكه سرگرم هدايت ديگران بودند،بعضى‏گفته‏اند نه،منظور عثمان است و او تكبر كرد،به هر حال آيه قرآن نازل شد:

 

«عبس و تولى ان جاءه الاعمى‏» آن شخص(يا رسول اكرم و يا كس‏ديگر)[چهره خود را]عبوس كرد،رويش را ترش كرد و پشت كرد كه‏كورى وارد شد،چرا؟!كورى ظاهر كه عيبى شمرده نمى‏شود.

 

پس قرآن كه مى‏گويد«هر كه در اين جهان كور باشد در آن‏جهان كورتر است‏»خودش مى‏خواهد برساند كه اى مسلمان!تو تنهاهمين چشم سر نيستى،كوشش كن چشم دلت باز شود.

 

در آيه‏اى ديگر قرآن كريم مى‏فرمايد: «و من اعرض عن ذكرى‏فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى‏» آنكه از ياد من‏اعراض كند،آنكه خدا را-آن نور آسمان و زمين-را فراموش كند،آنكه در خانه دل خودش را بر اين نور ببندد و خانه دل خودش راتاريك نگه دارد،اثرش در اين دنيا اين است كه هميشه در زندگى‏احساس فشار مى‏كند،ثروت دنيا و سلطنت دنيا را هم كه به او بدهندباز هم در فشار است،و اما در آخرت ما او را كور محشور مى‏كنيم،واو در آخرت به ما اعتراض مى‏كند،مى‏گويد: «رب لم حشرتنى اعمى‏و قد كنت بصيرا» پروردگارا من كه در دنيا چشم داشتم،چرا مراكور به اين دنيا آوردى؟مى‏دانيد به او چه جواب مى‏دهند؟ جواب‏مى‏دهند كه بينايى آن دنيا به درد اين دنيا نمى‏خورد.اينجا يك‏بينايى ديگرى لازم دارد كه بايد در آنجا به دست مى‏آوردى: «قال كذلك‏اتتك آياتنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى‏» (13) تو آن چشم بينا را در دنيا پيدا نكردى كه آيات ما را ببينى،آيات ما جلوى چشمت بودو نمى‏ديدى،كور بودى،بديهى است كه اينجا هم كورى،هر كه دردنيا چشم باطن داشته باشد اينجا هم چشم دارد،چشم ظاهر كه‏ملاك نيست.

 

در آيه‏اى از سوره مباركه حديد (14) نيز صحنه‏اى از قيامت رابيان مى‏كند: «يوم يقول المنافقون و المنافقات للذين امنوا انظرونانقتبس من نوركم‏» منافقها،مردان و زنان منافق،در قيامت اهل‏ايمان را مى‏بينند كه با چراغ و نورانى وارد مى‏شوند[در حالى كه]خودشان تاريك‏اند و بى چراغ.اين روسياهان به مؤمنين مى‏گويندالتفاتى به ما بكنيد كه ما از نور شما استفاده كنيم.جواب مى‏دهند:

 

متاسفانه اين نور براى غير،قابل استفاده نيست: «قيل ارجعواوراءكم فالتمسوا نورا» اين نور را در دنيا بايد به دست آورد،برگرديدبه دنيا،از آنجا نور را بايد به دست آوريد،اين چراغى است كه آنجابايد به دست آورد. «فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمة وظاهره من قبله العذاب‏» (15) دو نفر در قيامت ممكن است دوش‏به دوش يكديگر راه بروند در حالى كه براى يكى جهان روشن روشن‏باشد،همه جا روشن باشد،و آن ديگرى همه جا را تاريك مى‏بيند، براى اينكه آن چراغ،چراغ باطن است،هر كسى كه در باطنش آن‏چراغ روشن باشد،به نور آسمان و زمين روشن باشد،به نور خدا روشن‏باشد همه چيز براى او روشن است،و آنكه چراغ قلبش خاموش‏است و تاريك هست،همه جا را تاريك مى‏بيند،به اين و آن‏التماس مى‏كند كه همسايه!از آن نورت به ما هم به قرض بده،مى‏گويند متاسفانه قرض دادنى نيست.

 

شبهاى احيا دارد نزديك مى‏شود.چه تعبير عجيبى داردپيغمبر اكرم براى ماه مبارك رمضان، خيلى عجيب است،مى‏فرمايد:«دعيتم فيه الى ضيافة الله‏» (16) شما در اين ماه به مهمانى‏خدا خوانده شده‏ايد،در اين ماه،خدا ميزبان است و شما ميهمان.

 

پس به اين مقياس بفهميد چقدر درهاى رحمت الهى در اين ماه بازاست!چون مى‏دانيد در رابطه ميزبان و مهمان،اين ميزبان است كه‏شان مهمان را گرامى مى‏دارد.هر كس وقتى مهمان يك آدم كريم‏شد،به دليل اينكه مهمان است او وى را گرامى مى‏دارد.فقطكوشش كنيد كه لااقل بتوانيد به صورت يك مهمان بر سر سفره اين‏ميزبان وارد بشويد.اوج معنويت ماه مبارك رمضان شبهاى قدر است‏كه نزديك است.ما بايد در طول اين بيست روز لا اقل كارى‏كرده باشيم كه در اين ايام و ليالى قدر-نوزدهم،بيست و يكم وبيست و سوم-[بتوانيم به صورت يك مهمان بر سر سفره اين ميزبان‏وارد شويم.]اين روزه گرفتن‏ها،اين به خيال خودمان زنجير بر نفس‏اماره زدنها،با طبيعت مبارزه كردنها،روحانيت را غلبه دادن برطبيعت، ذكر زياد كردن خدا،دعاى زياد خواندن،تلاوت قرآن‏زياد كردن،در ياد خدا زياد بودن،اينها همه آمادگى است براى‏اينكه در اين شبهاى احياء بتوانيم مانند يك مهمان بر سر فره‏رحمت‏خالق خودمان وارد بشويم،توبه بكنيم،انابه بكنيم،استغفار بكنيم،از خداى متعال رحمت بخواهيم،سعادت بخواهيم براى‏خودمان،براى برادران مؤمن خودمان،براى جامعه اسلامى خودمان،اصلاح نفس خودمان را بخواهيم.عبادت اصلا براى نورانيت است.ماعبادت مى‏كنيم براى اينكه به وسيله عبادت و به ياد خدا بودن و غيرخدا را فراموش كردن از اين ظلمتها،از اين كدورتها،از اين تيرگيهابيرون بياييم و قلب ما به نور الهى منور بشود.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1390
زمان : 19:51


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.