معنى‏«لطيف‏»

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

معنى‏«لطيف‏»


معنى‏«لطيف‏»

و هو اللطيف الخبير و اوست لطيف[آگاه.] (1) كلمه‏«لطيف‏»در قرآن مكرر استعمال شده است و در موارد مختلف معانى مختلف دارد،ولى ريشه همه معانى يك چيز است.به طور كلى لطافت‏يك چيز عبارت است از نوعى صفت در شى‏ء كه حس ظاهر به طور آشكار آن را درك نمى‏كند،يك دقت و ذوق و بينشى مى‏خواهد كه انسان بتواند آن را درك كند.مثلا مى‏گوييم لطافتى كه در شعر حافظ هست‏يك امر محسوس نيست،يعنى يك كلمه در اين شعر نيست كه اسم اين كلمه لطافت اين شعر باشد،يك صفت است،اما يك صفت‏خيلى دقيق و ظريف كه يك حس و يك ذوق خيلى عالى آن را درك مى‏كند.در حديث است راجع به قرآن كه مى‏فرمايد:«القرآن عبارات و اشارات و لطائف و حقائق‏»قرآن چهار چيز در طول يكديگر است: عبارات،يعنى همين الفاظ.الفاظ قرآن را همه مردم مى‏شنوند.معانى ظاهرى اين الفاظ يعنى ترجمه تحت اللفظى آنها را هم هر كسى مى‏تواند درك كند،اما قرآن گذشته از آن ترجمه تحت اللفظى كلمات،يك اشاراتى دارد كه انسان بايد فكرش دقيقتر باشد تا اشارات قرآنى را درك كند،و اين ماوراى عبارات است.از اشارات،دقيقتر چيزهايى است كه به تعبير حديث لطايف است.لطايف حتى از اشارات هم دقيقتر است،يعنى ذهن بايد خيلى دقيق و صاف باشد و بلكه بايد پاك و نورانى باشد كه آن لطايف را از قرآن درك كند.آنگاه در پشت لطايف حقايق است.پس مقصود از لطافت چنين چيزى است.لطيف يك معنايش اين است:آن كه دقايق امور را درك مى‏كند،يعنى خدا نه فقط ظواهر امور را درك مى‏كند،آن دقايق را هم درك مى‏كند.

ولى در يكى از اخبار و احاديث ما كه در اصول كافى آمده است-و البته سابق ديده‏ام، ديث‏خيلى خوبى است،فى الجمله از معنايش در ذهنم هست و اتفاقا در تفسير فخر رازى كه امروز نگاه مى‏كردم ديدم اين معنا را فخر رازى هم ذكر كرده است-امام مى‏فرمايد:لطيف يعنى آن كه خالق اشيائى است كه آن اشياء آنقدر دقيق‏اند كه به چشم نمى‏آيند،يعنى خدا خالق اين اشيائى است كه شما مى‏بينيد و هزاران اشياء ديگر كه بشر نمى‏تواند وجود آنها را حس كند،آنها را آفريده و به آنها هم آگاه است.پس معنى لطيف يعنى خالق اشياء خيلى كوچك و خيلى ريز و امورى كه به واسطه خردى-و لطافتى از نظر خردى-به چشم نمى‏آيند. يادم هست كه در كتاب خدا در طبيعت نوشته فلاماريون(كتاب خوبى است)كه مرحوم شازده خسروانى ترجمه كرده و مرحوم خالصى زاده به اين كتاب پاورقيهايى نوشته است،در يك جا كه مؤلف براى اثبات صانع به همين اشياء ريز و ذره‏بينى و سلول و اين جور چيزها استدلال مى‏كند،خالصى زاده همين حديث را آورده است.اين حديث صراحت دارد.حتى آن طور كه فى الجمله يادم هست امام مى‏فرمايد:خداوند حيوانات كوچكى آفريده است،لطيف است‏يعنى خالق موجودات لطيف و حتى جاندارهاى لطيفى است كه آن جاندارها به چشم نمى‏آيند.

آنگاه معنى آيه چنين مى‏شود: الا يعلم من خلق آيا آن كه آفريده است نمى‏داند؟(چون مردم فكرشان راجع به همين كارهايى است كه خودشان مى‏كنند،حرفى مى‏زنند آرام بگويند،بلند بگويند و...) و هو اللطيف او خالق بسيارى اشياء است كه شما از وجود آنها به واسطه لطافتشان آگاه نيستيد،و خبير است به همان اشيائى كه به لطف خودش و به لطافت‏خودش آنها را خلق كرده است،يعنى اين مقدار مخلوقاتى كه شما سراغ داريد،گذشته از اينكه آنها را مى‏داند،آنقدر مخلوقاتى دارد كه شما از وجود آنها هم آگاه نيستيد و او به آن مخلوقات هم آگاه است.

هو الذي جعل لكم الارض ذلولا فامشوا فى مناكبها و كلوا من رزقه و اليه النشور .در اين آيه، در آن واحد،هم توحيد را ذكر كرده است،هم معاد را و هم تكليف و وظيفه انسان را.اوست آن كس،آن ذاتى كه زمين را براى شما ذلول و رام قرار داد. فامشوا فى مناكبها اين زمين را كه خدا براى شما ذلول و رام قرار داد،استفاده كنيد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : جمعه 14 بهمن 1390
زمان : 7:22


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.