آشنائى به زبان قرآن

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

آشنائى به زبان قرآن


آشنائى به زبان قرآن

مسئله ديگر، مسئله آشنائى با زبان قرآن و تلاوت آن است. گروهى مى‏پندارند منظور از تلاوت قرآن، تنها خواندن قرآن بقصد ثواب بردن است بدون آنكه چيزى از معانى آن درك گردد. اينها دائما قرآن را دوره مى‏كنند اما اگر يكبار از ايشان سؤال شود كه آيا معنى آنچه را مى‏خوانيد؟ از پاسخ گويى عاجز مى‏مانند. خواندن قرآ از اين جهت كه مقدمه‏اى است براى درك معانى قرآن، لازم و خوبست و نه صرفا بقصد كسب ثواب.

 

درك معانى قرآن نيز ويژگيهايى دارد كه بايد به آن توجه داشت در يادگيرى بسيارى از كتابها، آنچه كه براى خواننده حاصل مى‏شود يك سلسله انديشه‏هاى تازه است كه قبلا در ذهن او وجود نداشت. در اينجا تنها عقل و قوه تفكر خواننده است كه به فعاليت مشغول مى‏شود. در مورد قرآن بدون شك بايد آن را بقصد آموختن و تعليم يافتن مورد مطالعه قرار داد. قرآن خود در اين زمينه تصريح مى‏كند:

 

كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولوا الباب (4) (سوره ص آيه 29)

 

يك وظيفه قرآن ياد دادن و تعليم كردن است. در اين جهت مخاطب قرآن عقل انسان خواهد بود و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن مى‏گويد. اما بجز اين زبان، قرآن زبان ديگرى نيز دارد كه مخاطب آن عقل نيست بلكه دل است و اين زبان دوم، احساس نام دارد. انكه مى‏خواهد با قرآن آشنا گردد و بدان انس بگيرد مى‏بايد با اين دو زبان هر دو آشنايى داشته باشد و هر دو را در كنار هم مورد استفاده قرار دهد. تفكيك ايندو از هم مايه بروز خطا و اشتباه و سبب خسران و زيان خواهد بود.

 

آنچه را كه ما دل مى‏نامييم عبارتست از احساسى بسيار عظيم و عميق كه در درون انسان وجود دارد كه گاهى اسم آنرا احساس هستى مى‏گذارند يعنى احساى از ارتباط انسان با هستى مطلق. كسى كه زبان دل را بداند و با آن انسان را مخاطب قرار دهد، او را از اعماق هستى و كنه وجودش بحركت درمى‏آورد آنوقت ديگر تنها فكر و مغز انسان تحت تاثير نيست بلكه سراسر وجودش تحت تاثير قرار مى‏گيرد. بعنوان نمونه از زبان احساس شايد بتوان موسيقى را مثال آورد. انواع مختلف موسيقى‏ها در يك جهت اشتراك دارند و آن سرو كار داشتن با احساسات آدمى است. موسيقى روح انسان را به هيجان مى‏آورد و او را در دنياى خاصى از احساس فرو مى‏برد. البته نوع هيجانات و احساسات ايجاد شده بسته به نوع موسيقى تفاوت مى‏كند. ممكن است‏يك نوع موسيقى با حس دلاورى و سلحشورى سرو كار داشته باشد و با همين زبان با انسان گفتگو كند. ديده‏ايد در ميدانهاى جنگ مارش و سرود نظامى مى‏نوازند و گاهى تاثير اين سرودها و آهنگها آنقدر قوى است كه سربازى را كه از ترس دشمن از سنگر بيرون نمى‏آيد وادار مى‏كند عليرغم حملات خصم، بى‏باكانه به پيش رود و با او به نبرد برخيزد. نوع ديگرى از موسيقى ممكن است با حس شهوت‏رانى سرو كار داشته باشد و انسان را به سستى و خود را رها نمودن و تسليم پليديها شدن دعوت نمايد. ديده شده كه تاثير موسيقى در اينجهت بسيار زياد است و شايد هيچ چيز ديگرى نمى‏تواند تا اين اندازه در از بين بردن ديوارهاى عفت و اخلاق مؤثر واقع شود. در مورد ساير غرايز و احساسات نيز آنگاه كه با زبان اين احساسات سخن گفته مى‏شود، حالا چه بوسيله موسيقى و چه به هر وسيله ديگر، مى‏توان آنها را تحت كنترل و نظارت درآورد.

 

يكى از متعاليترين غرايز و احساسات هر انسان، حس مذهبى و فطرت خداجويى اوست. و سرو كار قرآن با اين حس شريف و برتر است. (5)

 

قرآن خود توصيه مى‏كند كه او را با آهنگ لطيف و زيبا بخوانند. با همين نواى آسمانى است كه قرآن با فطرت الهى انسان سخن مى‏گويد و آنرا تسخير مى‏كند. (6) قرآن در توصيف خود، براى خود دو زبان قائل مى‏شود. گاهى خود را كتاب تفكر و منطق و استدالال معرفى مى‏كند و گاهى كتاب احساس و عشق. و بعبارت ديگر قرآن تنها غذاى عقل و انديشه نيست غذاى روح هم هست.

 

قرآن بر موسيقى خاص خودش تاكيد زيادى دارد. موسيقى‏اى كه اثرش از هر موسيقى ديگر در برانگيختن احساسات عميق و متعالى انسان بيشتر است. قرآن خود بر مؤمنين دستورمى‏دهد تا مقدارى از شب را به تلاوت قرآن مشغول باشند و در نمازهاى خود در همان حالى كه به خدا متوجه‏اند، قرآن بخوانند. در خطاب به پيامبر مى‏گويد:

 

يا ايهاالمزمل قم الليل الا قليلا نصفهه او... (سوره مزمل آيه 1 - 2)

 

شب‏ها را بپا خيز براى عبادت و اندكى را بخواب. بپاخيز و به راز و نياز با خداى خويش بپرداز. و در حاليكه به عبادت ايستاده‏اى قرآن را ترتيل كن. ترتيل يعنى قرائت قرآن نه آنقدر تند كه كلمات مفهوم نشوند و نه آنقدر جدا از هم كه رابطه‏ها از بين برود. مى‏گويد قرآن را با تانى و در حاليكه به محتواى آيات توجه دارى بخوان. و باز در آيات بعدى همان سوره مى‏گويد آنگه كه براى كارهاى روزانه نظير تجارت و جهاد در راه خدا بخواب بيشترى احتياج داريد، در هر حال خلوت عبادت را فراموش نكنيد.

 

در ميان مسلمانان يگانه چيزى كه مايه نشاط و كسب قدرت روحى و پيدا كردن خلوص و صفاى باطن بوده، همان موسيقى قرآن بود. نداى آسمانى قرآن در اندك مدتى از مردم وحشى شبه جزيره عربستان، مؤمنانى ثابت قدم بوجود آورد كه توانستند با بزرگترين قدرتهاى زمانه درافتند و آنها را از پا درآورند. مسلمانان قرآن را نه فقط بعنوان يك كتاب درس و تعليم كه همچون يك غذاى روح و مايه كسب نيرو و ازدياد ايمان مى‏نگريستند. شبها با خلوص قرآن مى‏خواندند (7) و با خداى خود راز و نياز مى‏كرند و روزها چون شير غران به دشمن حمله مى‏بردند. قرآن خود چنين انتظارى از ايمان آوردگان داشت. در آيه‏اى خطاب به پيامبر مى‏فرمايد:

 

و لا تطع الكافرين و جاهدهم به جهادا كبيرا. (8)

 

به حرف كفار گوش نده و تسليم پيشنهادهايشان مشو. در مقابلشان بايست و با سلاح قرآن به جهاد با آنها برخيز و مطمئن باش كه فاتح خواهى بود. داستان زندگى پيامبر، خود بيانگر درستى اين قول است. او تنها و بى‏هيچ پشتيبان در حاليكه تنها قرآ را دردست دارد قيام مى‏كند اما همين قرآن براى او همه چيز مى‏شود. برايش سرباز تهيه مى‏كند، سلاح فراهم مى‏آورد، نيرو تدارك مى‏بيند و بالاخره دشمن را در برابرش خاشع و خاضع مى‏گرداند. افراد دشمن را بسوى او مى‏كشاند و آنها را به تسليم در برابر رسول خدا وادار مى‏سازد و باين ترتيب وعده راستنى الهى را تحقق مى‏بخشد. (9)

 

وقتى قرآن زبان خود را زبان دل مى‏نامد، منظورش آن دلى است كه مى‏خواهد با آيات خود آن را صيقل بدهد و تصفيه كند و به هيجان بياورد. اين زبان غير از زبان موسيقى است كه احيانا احساسات شهوانى انسان را تغذيه مى‏كند و نيز غير از زبان مارشهاى نظامى و سرودهاى رزمى است كه در ارتشها مى‏نوازند و حس سلحشورى را تقويت مى‏كنند. اين همان زبانيست كه از اعراب بدوى مجاهدينى مى‏سازد كه در حقشان گفته‏اند: حملوا بصائرهم على اسيافهم. آنان شناختهايشان را، بيناى‏هايشان را، افكار روشن خودشان و دريافتهاى الهى و معنويشان را بر شمشيرهايشان گذاشته بودند و شمشيرهايشان را در راه دين ايده‏ها و افكار بكار مى‏انداختند. براى آنان مسائل فردى و منافع شخصى در كار نبود. با آنكه معصوم نبودند و خطا نيز از ايشان سر مى‏زد، اما مصداق با عمق هستى در ارتباط بودند، شبهايشان به عبادت مى‏گذشت و روزهايشان به جهاد (10

 

قرآن بر روى اين خاصيت‏خودش كه كتاب دل و روح است، كتابى است كه جانها را به هيجان مى‏آورد و اشكها را جارى مى‏سازد و دلها را مى‏لرزاند، خيلى تاكيد دارد و آنرا حتى براى اهل كتاب نيز صادق مى‏داند:

 

الذين اتيناهم الكتاب من قبله هم به يومنون و اذا يتلى عليهم قالو آمنا به انه الحق من ربنا... (سوره قصص آيه 53)

 

گروهى را توصيف مى‏كند كه چون قرآن برايشان مى‏خوانند به حالت‏خضوع و خشوع در مى آيند و مى‏گويند ايمان به آنچه در اين كتاب است كه همه آن حق است، اين را مى‏گويند و دائم بر خضوعشان افزوده مى‏شود.

 

در آيه ديگرى تاكيد مى‏كند كه از اهل كتاب، مسيحيان و نصارا به مسلمانان نزديكترند تا يهود و مشركين (11) و بعد گروهى از نصارا را كه با شنيدن قرآن ايمان مى‏آورند اينطور توصيف مى‏كند:

 

و اذا سمعوا ما انزل الى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق يقولون ربنا آمنا فاكتبنا مع الشاهدين (سوره مائده آيه 83)و چون آياتى را كه به رسول فرستاده شده بشنوند اشك از ديده‏هاى آنها جارى مى‏شود، مى‏گويند پروردگارا ايمان آورديم، ما را از جمله گواهان صادق پيامبرت در نظر گير.

 

و در جاى ديگر كه اساسا از مؤمنين سخن مى‏گويد، آنها را چنين معرفى مى‏كند:

 

الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الى ذكر الله (سوره زمر آيه 23)

 

خدا بهترين سخن‏ها را فرود آورده. سخنى كه سراسرش يكدست و مشابه است. در عين حال تنها بشارت نيست، اندرز هم هست. مردمان خداپرست‏خداترس وقتى كلمات خدا را مى‏شنوند بدنشان بلرزه در مى‏آيد و خوف بر آنها عارض مى‏شود. آنگاه حالتشان مبدل به حالت تذكر و محبت و آرامش مى‏شود.

 

در اين آيات و در بسيارى آيات ديگر (12) قرآن نشان مى‏دهد كه صرفا كتابى علمى و تحليلى نيست بلكه در همان زمان كه از استدلال منطقى استفاده مى‏كند، با احساس و ذوق و لطايف روح بشر نيز سخن مى‏گويد و جان او را تحت تاثير قرار مى‏دهد.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1390
زمان : 20:2


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.