![]() |
مبارزه با لغزشهاى عقل
دليل ديگرى كه بر اصالت عقل نزد قرآن دلالت دارد و از دلايل قبلى رساتر است، مبارزه قرآن با مزاحمهاى عقل است. براى توضيح اين مطلب ناگزير بايد مطالبى را مقدمتا بيان كنيم ذهن و فكر انسان در بسيارى موارد دچار اشتباه مىشود. اين موضوع نزد همه ما شايع و رايج است. البته منحصر به عقل نيست بلكه حواس و احساسات نيز مرتكب خطا مىشوند مثلا براى قوه باصره دهها نوع خطا ذكر كردهاند. در مورد عقل بسيار اتفاق مىافتد كه انسان استدلالى ترتيب مىدهد و بر اساس آن نتيجهگيرى مىكند اما بعد احيانا درمىيابد كه استدلال از پايه نادرست بوده است. اينجا اين سؤال مطرح مىشود كه آيا بايد بواسطه عملكرد نادرست ذهن در پارهاى موارد، قوه انديشه را تعطيل كرد ياآنكه نه، با وسايل و اسباب ديگرى مىبايد خطاهاى ذهن را پيدا كرد و از آنها جلوگيرى نمود؟ در پاسخ اين پرسش، سوفسطائيان مىگفتند اعتماد بر عقل جايز نيست و اساسا استدلال كردن كار لغوى است. فلاسفه در اين زمينه جوابهاى داندانشكنى به اهل سفسطه دادهاند كه از جمله آنها يكى اين است كه ساير حواس هم مانند عقل اشتباه مىكنند ولى هيچكس حكم به تعطيلى و استفاده نكردن از آنها نمىدهد. از آنجا كه كنار گذاردن عقل ممكن نبود ناچار متفكرين مصمم شدند تا ره خطا را سد كنند. در بررسى اين موضوع متوجه اين نكته شدند كه هر استدلال از دو قسمت تشكيل شده است; ماده و صورت، درست نظير يك ساختمان كه مصالحى نظير گچ و سيمان و آهن و... در ساختن آن بكار رفته (ماده) و شكل خاصى نيز بخود گرفته است (صورت). براى آنكه ساختمان، از هر جهتخوب و كامل ساخته بشود، لازم است هم مصالح مناسبى براى آن در نظر گرفته شود و هم آنكه نقشهاش صحيح و بىنقص باشد. در استدلال هم براى تضمين صحت آن لازم است هم مادهاش درست باشد و هم صورتش. براى بررسى و قضاوت درباره صورت استدلال، منطق ارسطويى يا منطق صورى بوجود آمد. وظيفه منطق صورى اين بود كه درستيا نادرست بودن صورت استدلال را مشخص كند و به ذهن كمك نمايد تا دچار خطا در صورت استدلال نشود. (4)
اما مسئله عمده اين است كه براى تضمين صحت استدلال تنها منطق صورت كافى نيست. اين منطق تنها يك جهت را تامين مىكند. براى حصول اطمينان از درستى ماده استدلال، منطق ماده نيز لازم داريم. يعنى به معيارى نياز داريم كه به كمك آن بتوانيم كيفيت مواد فكرى را بسنجيم.
دانشمندانى نظير بيكن و دكارت تلاش كردند تا همانطور كه ارسطو براى صورت استدلال منطقى وضع كرد، آنها نيز براى ماده استدلال منطق مشابهى تاسيس كنند. در اين زمينه نيز تا حدودى توانستند معيارهايى بدست دهند كه گر چه از نظر كلى بودن، نظير منطق ارسطو نبود، اما تا حدودى مىتوانست به انسان كمك كند و او را از خطاى در استدلال باز دارد. اما شايد تعجب كنيد اگر بدانيد كه قرآن در جهت جلوگيرى از خطاى درباره اتدلال مسائلى را عرضه كرده است كه بر پژوهشهاى امثال دكارت تقدم فضل و فضل تقدم دارد.
نظرات شما عزیزان:

