![]() |
آثار تقوا،اثر تقوا در دنیا،اثر اخروی تقوا
مىدانيم كلمه تقوا در اصطلاح قرآن و اسلاماصطلاح خاصى است.در عرف عوام و دهاتيها تقوا و طهارت را برابرمىدانند(رعايت پاكى و نجسى)ولى در اصطلاح قرآن،تقوا يكحالت روحى و ملكه اخلاقى است كه هر گاه اين ملكه در انسان پيداشد،قدرتى پيدا مىكند كه مىتواند از گناه پرهيز كند اگر چه گناه بر او عرضه شود.تقوا اولياء حق را نگهدارى مىكند و مصونيت مىدهد.
ملكه و فضيلت تقوا در روح انسان اثر مىگذارد و او را از ارتكابلغزشها و گناهها باز مىدارد.
اثر تقوا در دنيا
در قرآن سه اثر براى تقوا بيان شده.يكى اثر روحى است كهدر دنيا پيدا مىشود،و دو تا در آخرت ظهور پيدا مىكند.در دنيا-همانطور كه در آيه هم ذكر شده-به انسان روشنبينى مىدهد،چون انسان را روشن مىكند.بايد بدانيم همانطور كه در بيرون خودروشنايى و تاريكى مىبينيم و بيرون وجودمان تاريك يا روشنمىشود،در درون و ضمير خود نيز روشنائى و تاريكى احساس مىكنيم.
ضمير بعضى روشن است و گويى در آن چراغى نصب شده است،وبه عكس،ضمير بعضى تاريك است در اثر خاموشى چراغ باطن;واين قطعا حقيقتى است.افراد روشن ضمير اولين چيزى كه دارند ايناست كه بهتر از ديگران خوبيها و بديها را احساس مىكنند،عيبها ونقصها را مىبينند و اعتراف مىنمايند.ولى افرادى كه درونى تاريكدارند،واضحترين و بزرگترين عيب خود را نمىبينند.و منحصر بهاين نيست.نكتهاى را فيلسوفان توجه كردهاند و آن اينكه انسان بيرونخودش را از آئينه و عينك وجود خودش مىبيند.ما يكديگر يا جهانرا با عينك وجود خودمان مىبينيم.اگر اين عينك سفيد و بىغبارباشد اشياء و جهان را همانطور كه هستسفيد و روشن مىبينيم،و اگرتيره و سياه باشد جهان را تيره و سياه مىبينيم،و اين نكته بسيار جالب است.ملاى رومى مىگويد:گر بگردى تو...
امتحان كن:دور خود بچرخ،بعد بايست،مىبينى تماماطرافت مىچرخد،در حالى كه اينطور نيست بلكه سر تو مىچرخد.
اگر انسان با تقوا و روشن و پاك و صاف باشد،كوچك را كوچك،سفيد را سفيد،و سياه را سياه خواهد ديد.
اگر چه اين مطلب يك مقدار شوخى است ولى يادم هستخطيب بسيار فاضل و مبرز مرحوم اشراقى قمى كه شايد خيلى از آقاياناسم ايشان را شنيده باشند يا سخنرانيشان را ديده باشند،و از خطباىتقريبا درجه اول ايران،و هم فاضل بود و هم سخنور،يك وقتى درقم، بالاى منبر،افتاده بود تو دنده انتقاد از قميها.(خيلى انسان معتقدخوبى هم بود).مىخواست بگويد اين مردم عوام قم ما خيلى خرافاتىهستند.و از جمله مىگفت قميها به گربه سياه خيلى احترام مىگزارند،وفكر مىكنند كه گربه سياه از ما بهتران است،و لهذا وقتى گربه سياهمىآيد فورا از بهترين غذاهاشان و گوشتخالص برايش مىاندازند.
بر عكس براى گربههاى ديگر اهميتى قائل نيستند،آن مقدارى هم كهشرعا بايد به او داد نمىدهند،و لهذا همه گربههاى ديگر در قم منقرضشدهاند و فقط گربه سياهها ماندهاند.هر چه نگاه مىكنى در اين شهرگربه سياه مىبينى،آن هم چاق و چله.از منبر آمد پائين.طلبه خيلىخوشمزهاى بود خرمآبادى.اتفاقا مرحوم اشراقى عينك سياه بهچشمش زده بود.وقتى آمد نشست،آن طلبه به همان زبان خرمآبادى وخيلى ساده و لطيف گفت:قربانت!ما كه تو اين شهر گربه سياهنمىبينيم.تو عينك سياه به چشمت زدهاى،همه گربهها را سياه مىبينى. خيلى مرحوم اشراقى خنديد.حالا حساب اين است:آدمعينك سياه كه به چشمش بزند-اگر چه آن داستان شوخى بودهمه گربهها را سياه مىبيند.
قرآن مىگويد تقوا داشته باشيد تا عينك درونيتان سفيدباشد و جهان را همچنانكه هست ببينيد. ان تتقوا الله يجعل لكمفرقانا اگر تقواى الهى داشته باشيد،اگر درونتان پاك باشد، اگرتيرگيها را از درون خود زايل بكنيد خداوند در دل شما مايه تميز قرارمىدهد;يعنى خدا در دل شما چيزى قرار مىدهد كه با آن حقايق راخوب تميز مىدهيد،يعنى به شما روشنى مىدهد.پس انسان در اثر تقوادرونش روشن مىشود و به همين جهت روشنبين مىشود. وقتى كهروشنبين شد،اولا خودش را خوب مىبيند،خوب اندازهگيرىمىكند،زيادتر از آنچه هست نمىبيند،كمتر از آنچه هست نيزنمىبيند.تيرگيها و عيبهاى خودش را خوب مىبيند.و ثانيا در اثر اينروشنبينى،به حكم اينكه انسان طورى ساخته شده كه جهان را باعينك وجود خودش مىبيند،وقتى تقوا داشته باشد و عينك وجودشپاك باشد،جهان را بهتر مىبيند، بهتر تشخيص مىدهد.واقعااشخاصى كه با تقوا هستند،اگر آنها را با يك فرد ديگرى نظير خودشانكه از هر جهت مثل خودشان باشند منهاى تقوا،در نظر بگيريم،مىبينيم قضاوتهاى او خيلى بهتر از اين ديگرى است.اين است كهمىگوئيم به اينگونه اشخاص الهام مىشود;آدم پاكى است،به اوالهام مىشود.اين اثر تقوا است در دنيا.
اثر اخروى تقوا
اثر تقوا در آخرت اين است كه گناهان گذشته را پاكمىكند،كفاره عمل گذشته است، يعنى[گناهان گذشته را]محومىكند: و يكفر عنكم سيئآتكم .مقصود اين است كه اثر گناهانگذشته را جبران مىكند.چون تقواى واقعى[همراه با]توبه است.
كسى كه يك آلودگيهايى در گذشته داشته،هنگامى با تقوا خواهد بودكه از آن آلودگيها توبه كند.پس اثر آن گناهان گذشته پاك مىشود،مجازات اخروى هم از انسان سلب مىشود.يعنى خدا ديگر بندهبا تقوايش را به خاطر گناهان گذشتهاش مجازات نمىكند. و اللهذوالفضل العظيم خدا صاحب فضل و بزرگ است.قرآن كريم دراين آيات مىخواهد ما را توجه بدهد كه اگر ايمان ما ايمان واقعى باشدو اگر عمل ما عمل اسلامى باشد و اگر جامعه ما جامعه مسلمانباشد،مشمول انواعى از عنايتهاى الهى خواهيم بود و موفقيتها خواهيمداشت.از جمله همان آيهاى است كه خواندم: ان تتقوا الله يجعللكم فرقانا تقوا داشته باشيد تا روشنبين باشيد.و اين خودش چهموفقيت بزرگى است كه يك فرد يا يك جامعه روشنبين باشد.
گاهى قرآن داستان نقل مىكند بر همين اساس،يعنى جريانهائى ازتاريخ مسلمين نقل مىكند كه به موجب اين جريانها نشان مىدهد كهدر صدر اول خداوند چگونه پيغمبر خودش را و به تبع،مؤمنينى را كههمراه او بودند،چون بر راه حق و بر راه خدا و بر راه تقوا بودند مؤيد كردو از چه مضايق و تنگناهايى نجات داد و بر عكس دشمنان آنها را با آن همه قدرت و سطوت،با آن همه طنطنه و طمطراق نيست و نابود كرد.
همه اينها را به صورت درس عملى بيان مىكند.
نظرات شما عزیزان:

