![]() |
آيا حق پيش نمىرود و همواره باطل پيروز است؟
و لا يحسبن الذين كفروا سبقوا انهم لا يعجزون اين كافرانخيال نكنند كه به موجب اين كارهاى كافر ماجرايى خود،نقضعهدها و عمليات غير انسانى،پيش افتادند و با اينها بر حقايقى كه مابراى بشر نازل كردهايم مقدم شدند.نه،اينها خدا را عاجز نمىكنند.
مقصود اين نيست كه آنها بيايند به جنگ خود خدا،خدا بر آنها پيروزمىشود.مقصود اين است[كه با توجه به اينكه]كارهاى آنها از قبيلنقض عهدها و خيانتها،در مقابل كارهايى است كه بر اساس خدايىاست مثل راستى،درستى،وفاى به عهد و امانت;خيال نكنيد اگركسى از آن راه برود،بر كسى كه از اين راه برود پيش مىافتد.قبولاين آيه شايد براى ما دشوار باشد.ما به يك تعليم عادت كردهايم و آن عكس اين آيه است كه مىفرمايد: و لا يحسبن الذين كفروا سبقوا خيال نكنند كافرانى كه ما توصيف كرديم،با آن راهشان پيشمىافتند.ما عكسش را مىگوييم.مىگوييم حق هيچ وقت پيشنمىرود،عدالت هيچگاه پيش نمىرود،درستى هيچ وقت در دنيا پيشنمىرود.بعد هم مىگوييم دليلش اين است كه ما مىبينيم مردان حقپيش نرفتند.على عليه السلام شكستخورد و پيش نرفت.امام حسينعليه السلام كشته شد پس پيش نرفت.ولى اشتباه مىكنيم;اگر على(ع)
دنبال همان چيزى مىرفت كه معاويه رفت،كه معاويه به آن رسيد وعلى(ع)نرسيد[اين سخن صحيح بود].ما فكر كردهايم على(ع)ومعاويه-العياذ بالله-مثل همند،راهشان هم مثل هم بوده است.
يعنى على(ع)مىخواستسياستش پيش برود به اينكه خليفه بشود و برگرده مردم سوار بشود،معاويه هم همين را مىخواست،[منتها]على(ع)يك متود داشت،معاويه متود ديگرى. معاويه با متود خودشبه آن هدف رسيد،على(ع)با متودى كه داشت به آن هدف نرسيد.
اگر هدف هر دو را يكى بدانيم،آنوقت على(ع)العياذ بالله بدتر ازمعاويه بوده است،چون معاويه هدفش رياست بود،متودى كه درپيش گرفته بود متود بىدينى بود،ولى على(ع)العياذ بالله هدفش همانرياست بود ولى متود تظاهر به تقوا را در پيش گرفته بود،پس بايد همشكست بخورد.اما حقيقت اين است كه على(ع)يك هدف داشت،معاويه هدف ديگرى. هدف على(ع)مبارزه با روش معاويهها بود.
على(ع)شكست نخورد،پيروز شد.خودش كشته شد ولى هدفش رانگهدارى كرد و زنده نمود.
نظرات شما عزیزان:

