![]() |
تاريخچه نبرد مسلمين و كفار قريش
مىدانيم كه اسلام دين توحيد است و براى هيچ مسئلهاى بهاندازه توحيد يعنى خداى يگانه را پرستش كردن و غير او را پرستشنكردن اهميت قائل نيست و نسبت به هيچ مسئلهاى به اندازه اينمسئله حساسيت ندارد.مردم قريش كه در مكه بودند مشرك بودند.
اين بود كه يك نبرد پىگيرى ميان پيغمبر اكرم و مردم قريش كه همانقبيله رسول اكرم بودند در گرفت.سيزده سال پيغمبر اكرم در مكه بودند.
بعد آمدند مدينه و در مدينه بود كه مسلمين قوت و قدرتى پيدا كردند.
جنگ بدر و جنگ احد و جنگ خندق و چند جنگ كوچك ديگرميان مسلمين كه در مدينه بودند با مشركين قريش كه در مكه بودنددر گرفت.در جنگ بدر مسلمانها فتح خيلى بزرگى نمودند.در احدبر عكس شكستخوردند يعنى اول پيروز شدند ولى بعد در اثر يكاشتباه شكستخوردند و بعد دو مرتبه خودشان را جمع و جور كردند.پاىهم مسلمين در احد شكستخوردند.در خندق باز مسلمين فاتح شدند.
بعد جريان حديبيه پيش آمد كه در جلسه قبل عرض كردم:ايام حج وماههاى حرام بود و همه مردم مجاز بودند براى انجام عمل حج بروند بهسوى كعبه.و طبق قانون جاهليت،قريش بايد به دشمنان خودشانهم اجازه بدهند ولى به پيغمبر و مسلمين اجازه ندادند.پيغمبر از نزديكمكه برگشت در حالى كه قرارداد صلحى با قريش امضا كرده بود.اينقرارداد،بعد،از طرف قريش نقض شد و چون نقض شد از طرفمسلمين هم ديگر نقض شده بود.جريان حديبيه در سال ششم هجرىاست.در سال هشتم هجرت،پيغمبر اكرم مكه را فتح كرد،فتحى بدون خونريزى.فتح مكه براى مسلمين يك موفقيت بسيار عظيم بودچون اهميت آن تنها از جنبه نظامى نبود،از جنبه معنوى بيشتر بود تاجنبه نظامى.مكه ام القراء عرب و مركز عربستان بود.قهرا قسمتهاىديگر تابع مكه بود و به علاوه يك اهميتى بعد از قضيه عام الفيل و ابرههكه حمله برد به مكه و شكستخورد پيدا كرده بود.بعد از اين قضيه اينفكر براى همه مردم عرب پيدا شده بود كه اين سرزمين تحتحفظ وحراستخداوند است و هيچ جبارى بر اين شهر مسلط نخواهد شد.
وقتى پيغمبر اكرم به آن سهولت آمد مكه را فتح كرد گفتند پس اين امردليل بر آن است كه او بر حق است و خدا راضى است.به هر حالاين فتح خيلى براى مسلمين اهميت داشت. مسلمين وارد مكه شدند.
مشركين هم در مكه بودند.تدريجا از قريش هم خيلى مسلمان شدهبودند.
يك جامعه دو گانهاى در مكه به وجود آمده بود،نيمى مسلمانو نيمى مشرك.حاكم مكه از طرف پيغمبر اكرم معين شده بود يعنىمشركين و مسلمين تحتحكومت اسلامى زندگى مىكردند.بعد از فتحمكه مسلمين و مشركين با هم حج كردند با تفاوتى كه ميان حجمشركين و حج مسلمين وجود داشت.آنها آداب خاصى داشتند كهاسلام آنها را نسخ كرد. گفتيم حجيك سنت ابراهيمى است كه كفارقريش در آن تحريفهاى زيادى كرده بودند.اسلام با آن تحريفها مبارزهكرد.پس يك سال هم به اين وضع باقى بود.
نظرات شما عزیزان:

