داستان طبيب و اهل ده

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

داستان طبيب و اهل ده


داستان طبيب و اهل ده

داستان معروفى است:مى‏گويند مردم دهى مبتلا به خارش‏بدن بودند.طبيبى اتفاقا آمد از آن ده عبور كند،بيمارى اينها را شناخت‏و دواى اين بيمارى را مى‏دانست.ولى اينها به اين بيمارى عادت‏كرده و انس گرفته بودند،و خوگرفته بودند كه دائما بدن خودشان راخارش بدهند.طبيب گفت من حاضرم شما را معالجه كنم،به خيال‏اينكه همه،پيشنهاد او را مى‏پذيرند.داد و فرياد مردم بلند شد كه بلندشو از اينجا برو!تو از جان ما چه مى‏خواهى؟!ولى طبيب مى‏دانست‏كه اينها مريض هستند و به تدريج با لطائفى ابتدا توانست‏يك نفر رابفريبد و او را معالجه كند.بعد كه آن شخص معالجه شد ديد حالا چه‏حالت‏خوبى دارد!اين چه كارى بود كه دائما داشت زير بغل يا سينه و يا پايش را مى‏خاراند.به همين ترتيب افراد ديگرى را نيز معالجه كرد تايك نيرويى پيدا كرد.وقتى كه نيرو پيدا كرد همه را مجبور به معالجه‏كرد.حالا آيا مى‏شود گفت كه اين طبيب كار بدى كرد و مردم‏دلشان آنطور مى‏خواست؟!دلبخواهى كه ملاك نشد!ممكن است‏انسانى از روى جهالت دلش بخواهد مريض بشود.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390
زمان : 16:41


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.