داستان مرد فاضل و صدر اعظم

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

داستان مرد فاضل و صدر اعظم


داستان مرد فاضل و صدر اعظم

معروف است كه در زمان قاجاريه مرد نسبتا فاضلى كه بسيارخوش نويس بوده (6) ظاهرا از شيراز رفته بود مشهد براى زيارت.دربازگشت پولش تمام مى‏شود يا دزد مى‏زند،و در تهران در حالى كه‏غريب بوده بى‏پول مى‏ماند.فكر مى‏كند كه از هنرش كه خطاطى است‏استفاده كند و ضمنا زياد هم معطل نشود.بر مى‏دارد همين عهد نامه‏امير المؤمنين عليه السلام به مالك اشتر را كه بخشى از آن را خواندم بايك خط بسيار زيبا مى‏نويسد.خط كشى مى‏كند، جدول بندى مى‏كند،اين عهد نامه را در يك دفترى مى‏نويسد و آن را اهدا مى‏كند به‏صدر اعظم وقت.يك روز مى‏رود نزد صدر اعظم در حالى كه‏ارباب رجوع هم زياد بوده‏اند.نوشته را به او مى‏دهد و مى‏گويد هديه‏ناقابلى است.پس از مدتى بلند مى‏شود كه برود.صدر اعظم مى‏گويدآقا شما بفرماييد.با خود مى‏گويد لابد مى‏خواهد مرحمتى بدهد،مى‏خواهد خلوت بشود.چند نفرى از ارباب رجوع مى‏مانند.بازمى‏بيند خيلى طول كشيد،بلند مى‏شود كه برود. دوباره صدر اعظم‏مى‏گويد آقا شما بفرماييد.تا اينكه همه مردم مى‏روند،فقط پيشخدمتهامى‏مانند.صدر اعظم مى‏گويد فرمايشى داريد؟اين شخص مى‏گويدنه،من عرضى نداشتم،همين را تقديم كرده بودم.پيشخدمتها را هم‏مى‏گويد همه‏تان برويد بيرون،كسى حق ندارد بيايد داخل اطاق.اين‏بيچاره وحشتش مى‏گيرد كه اين ديگر چگونه است؟!صدر اعظم‏مى‏گويد بيا جلو!مى‏رود جلو.آهسته در گوشش مى‏گويد چرا اين رانوشتى و براى من آوردى؟مى‏گويد شما صدر اعظم يك مملكت هستيد،اين هم دستور العمل مولا امير المؤمنين(ع)است براى كسانى مثل شما.

 

فرمان اوست راجع به اينكه با مردم چطور بايد رفتار كرد.من فكرمى‏كنم شما هم شيعه امير المؤمنين هستيد و چنين چيزى را دوست داريد.

 

فكر كردم برايتان هديه‏اى بياورم،هيچ چيز مناسبتر از اين پيدا نكردم.

 

گفت بيا جلو.رفت جلو.گفت‏يك كلمه من مى‏خواهم به تو بگويم وآن اين است كه خود على كه اينها را نوشت و به اينها بيش از هر كس‏ديگر پابند بود و عمل مى‏كرد،در سياست از اينها چقدر بهره‏بردارى‏كرد كه حالا من بيايم به اينها عمل بكنم؟خود على از همين راهى كه‏دستور داد عمل كرد و ديديم كه تمام ملكش از بين رفت و معاويه براو مسلط شد.على خودش به اين دستور العمل عمل كرد و شكست‏خورد،پس اين چيست كه براى من نوشته‏اى؟ !گفت اجازه مى‏دهيدجواب بدهم؟بله.گفت چرا اين حرف را در ميان جمعيت به من‏نگفتى؟ گفت اگر در ميان جمعيت مى‏گفتم پدرم را در مى‏آوردند.

 

گفت بسيار خوب،جمعيت كه رفت چرا پيشخدمتها را گفتى همه‏تان‏برويد بيرون؟گفت اگر يكى از آنها مى‏فهميد كه من چنين جسارتى‏به على مى‏كنم پدرم را در مى‏آورد.گفت پيروزى على(ع)همين است.

 

چرا معاويه بعد از هزار و سيصد سال،احدى كوچكترين احترامى‏برايش قائل نيست و جز لعنت و نفرين چيز ديگرى براى او نيست؟

 

على(ع)هم بشرى بود مثل من و تو.اين احترام را از كجا پيدا كرد كه‏تو اگر به همين نوكرها و پيشخدمتها بگويى آدمهاى بيگناهى را گردن‏بزنيد گردن مى‏زنند ولى اسم على را جرات نمى‏كنى با بى‏احترامى[جلوى آنها ببرى]؟آيا جز اين است كه على(ع)را اينها به همين صفات‏شناخته‏اند كه على مجسمه راستى و درستى،مجسمه وفاى به عهد و تجسم‏همين دستور العملى است كه خودش داده است؟على(ع)به موجب‏اينكه به همين سياست عمل كرد، هم خودش را در دنيا بيمه كرد و هم‏اينها را.اگر در دنيا فردى پيدا مى‏شود كه به اين اصول انسانيت عمل‏مى‏كند به موجب همين است كه على(ع)اينها را نوشت و خودش عمل‏كرد.اگر او اينها را نمى‏نوشت و خودش عمل نمى‏كرد،سنگ روى‏سنگ بند نمى‏شد.تو خيال كرده‏اى كه اين اجتماع را با همان‏سياست‏خودت حفظ كرده‏اى؟!اگر مردم دزدى نمى‏كنند،به خاطر تودزدى نمى‏كنند؟!صدى نود مردمى كه دزدى نمى‏كنند به خاطر على(ع)

 

و دستورهاى على و امثال على است.صدى نود مردمى كه فحشاءنمى‏كنند،به ناموس تو خيانت نمى‏كنند،به خاطر همان على(ع)ودستورهاى على است.تو خيال كرده‏اى على(ع) شكست‏خورد؟!

 

اين است كه مى‏فرمايد: و لا يحسبن الذين كفروا سبقواانهم لا يعجزون .ما بايد اين فكر را از دماغ خودمان بيرون بياوريم كه‏حق پيش نمى‏رود،مردم تابع ظلم هستند،اساس دنيا بر ظلم و ناحقى‏است.اينطور نيست.اين مقدارى هم كه از زندگى بشر باقى است،به‏اعتبار همان پيوندهاى محكمى است كه اهل حق و اهل راستى و درستى‏برقرار كرده‏اند.البته گفتم مقصود[از آيه مذكور]اين نيست[كه خدامى‏گويد]كافران بر ما پيروز نمى‏شوند.كافران كه نمى‏خواهند با خداكشتى بگيرند.مقصود اين است كه راه آنها بر راه ما هرگز پيروزنمى‏شود. پس كارى بكنيد كه در راه ما باشيد.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390
زمان : 16:44


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.