![]() |
لزوم تهيه نيرو
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكمو آخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم .خوب،راه ما چيست؟
آيا راه ما فقط اين است كه به عهد خود وفادار باشيد،راستگو باشيد،درست كردار باشيد،خدا را عبادت كنيد،برويد در مسجدها و پيوستهدعا بكنيد؟نه،راه ما فقط معنويات نيست،ماديات هم هست.راهاسلام راه جامع است.بعد از آن آيات مىگويد: و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة براى مقابله با دشمنان،تا آن حدى كه برايتان ممكناست نيرو تهيه كنيد.ما اينها را فراموش كردهايم.«ويل دورانت»
مىگويد:هيچ دينى به اندازه اسلام پيروان خود را به قوت و نيرومندىدعوت نكرده است.آيه مىگويد در مقابل دشمن،تا آنجا كه برايتانمقدور است نيرو تهيه كنيد.ديگر نمىگويد چه تهيه بكنيد.بعضىمفسرين مثل علامه طباطبائى از اين آيه نكته خوبى استنباط كردهاند.
مىگويند در آيات پيش،مخاطب فقط شخص پيغمبر است،در اين آيه،مخاطب عموم مردم است.آيات پيش چنين بود: ان شر الدوابعند الله الذين كفروا فهم لا يؤمنون الذين عاهدت منهم ثمينقضون عهدهم ....آنها كه تو با آنان پيمان بستى و پيمانشان رانقض كردند فاما تثقفنهم فى الحرب آنجا كه تو بر آنها پيروزمىشوى چنين كن. و اما تخافن من قوم خيانة آنجا كه تو به عنوانرئيس مسلمين خوف و بيم خيانت آنها را پيدا كردى،پيمانشان را الغاءكن يعنى اقاله كن،[منتفى بودن آن را]به آنها اعلام كن.همه جامخاطب خود پيغمبر است.ولى اينجا كه مىرسد نمىگويد: و اعد لهمما استطعت من قوة اى پيغمبر!اى رئيس مسلمين!اى ولى امر مسلمين!هر مقدار نيرو كه براى تو ممكن است آماده كن.يكدفعهمخاطب،عموم مسلمين قرار مىگيرند:اى مسلمين!عموما،هر چه نيروبرايتان ممكن است آماده كنيد.چون اين نيرو،نيرويى نيست كه فقطرئيس مسلمين بايد آماده كند.يك مقدار آن،مجهز شدن خود افراداست.افرادند كه بايد تعليمات ببينند و خبرويت و آمادگى پيداكنند.با اينكه در اينجا هم وظيفه سنگين به عهده ولى امر مسلميناست،اما به واسطه كمال اهميت،از اينكه مخاطب، ولى امر مسلمينباشد مىگذرد و عموم را مخاطب قرار مىدهد: و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة هر چه مىتوانيد نيرو تهيه كنيد و من رباط الخيل يك مثال ذكر مىكند:و از اسبان بسته كه مظهر و دليلى است بر مهيابودن نيروها،چون در قديم اسب نقش مهمى در جنگ داشت;يكسپاه وقتى مىخواست آماده باشد،يكى از وسائل آمادگيش اسبانبسته آماده به كار بود كه وقتى اعلام بسيج مىشد فورا اين اسبها را سوارمىشدند و مىرفتند. ترهبون به عدو الله و عدوكم كه به اينوسيله،رعب و شخصيتشما در دل دشمنان خدا و دشمنان شما وجودداشته باشد،وقتى كه نيروى شما را در نظر مىگيرند دلشان بلرزد،وخلاصه روى شما حساب بكنند.
جملهاى است از يكى از فيلسوفان معاصر اروپا.مىگويدپيمانها بدون شمشير،جز كلماتى بر روى كاغذها نيستند.
سخنى بسيار اساسى است:تو به پيمان خودت وفادار باش امااتكائت به وفاى طرف نباشد.از ناحيه خودت وفادار باش ولى به وفاىطرف هرگز متكى مباش.نيرويت مهيا باشد كه اگر طرف خواست پيمان را نقض كند با نيرو با او روبرو بشوى.گويى اين فيلسوفحرف خودش را از اين آيات قرآن اقتباس كرده است.قرآن بعد ازاينكه آنهمه توصيه مىكند به امر انسانى وفاى به عهد و پيمان،در واقعاينطور مىگويد:خودتان وفادار باشيد ولى اعتماد نكنيد به انسانيتديگران.نيرويتان را آماده داشته باشيد كه اگر آنها با نيرو با شماروبرو شدند،شما نيز با نيرو با آنها روبرو بشويد،و به موجب آن،شخصيتخودتان را به دشمنان خدا و دشمنان خودتان ثابت كنيد كهوقتى فكر شما را مىكنند،دلشان بلرزد. و آخرين لا تعلمونهم اى بسادشمنانى هستند كه شما آنها را نمىشناسيد الله يعلمهم فقط خدامىشناسد.
و ما تنفقون من شىء فى سبيل الله يوف اليكم و انتم لاتظلمون .فورا مسئله انفاق را پيش مىكشد.چون نيرو تهيه كردن،همانفاق مالى مىخواهد و هم انفاق جانى.شايد بيشتر هم عنايت دارد بهانفاق مالى.هر چه در راه خدا در زمينه نيرومند كردن مسلمين ببخشيد،خيال نكنيد گم مىشود،خدا به پيمانه تمام به شما خواهد داد.خيالنكنيد از دستتان رفته است. خير،هرگز ظلمى بر شما نخواهد شد.
و ان جنحوا للسلم فاجنح لها تا اينجا همهاش صحبت جنگ ومقابله كردن با دشمن خيانتكار بود.از اينجا صحبت صلح به ميانمىآيد. جنح للسلم يعنى بالش را پهن كرد براى سلم(سلم يعنىصلح)يعنى تمايل به صلح نشان داد.ظاهرا اين كلمه از آنجا گرفتهشده است كه مرغهاى جنگى مثل خروس وقتى مىخواهند علامتبدهند كه نمىخواهيم بجنگيم بالهايشان را روى زمين پهن مىكنند يعنى ديگر آماده براى جنگ نيستم.اينجا مقصود اين است كه اگر دشمنتمايل به صلح نشان داد تو خشونت نكن،تو هم تمايل به صلح نشانبده.تفسيرش باشد براى آينده.
نظرات شما عزیزان:

