مؤمن مجاهد در جنگ با ده كافر برابر است

اسلام:دین:مذهب:دانلود:مطالب مذهبی:دانلود مذهبی:اندروید:نرم افزار:موبایل:کامپیوتر:شیعه

مؤمن مجاهد در جنگ با ده كافر برابر است


مؤمن مجاهد در جنگ با ده كافر برابر است

بعد مى‏فرمايد: ان يكن منكم‏عشرون صابرون يغلبوا ماتين و ان يكن منكم مائة يغلبوا الفا من‏الذين كفروا بانهم قوم لا يفقهون .تو مؤمنين را آماده به جنگ كن.

 

اگر مؤمن با آن فقاهت ايمانى خودش و آن امر معنوى،تربيت جهادى‏هم پيدا كند،يك فرد از اينها مساوى است با ده فرد از آنها،بيست تا ازاينها مساوى است با دويست تا از آنها،صد تا از اينها مساوى است باهزار تا از آنها.حالا چرا؟آيا اينها نژادشان با آنها فرق مى‏كند؟نژادشان‏كه فرق نمى‏كند.آيا زور بازوى مؤمنين بيشتر است از زور بازوى‏كافران؟قرآن اين را نمى‏خواهد بگويد كه زور بازوى مسلمانها كه درمدينه هستند از زور بازوى كافرهايى كه در مكه هستند بيشتر است.

 

اينها اغلبشان انصار يعنى اوس و خزرجى بودند و قريش از اينها طبعاشجاعتر بودند و ضعيفتر نبودند.مهاجرين هم كه اكثر از قريش بودند واز جنس آنها.در عين حال قرآن مى‏گويد:مؤمن اگر سرباز و مجاهدبشود،[به عبارت ديگر سرباز و مجاهد]اگر فقاهت ايمانى پيدا بكند باده كافر برابر است: ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماتين اگر بيست پايدار از اين مؤمنين باشند،بر دويست تا از آنها پيروزمى‏شوند.يك بر ده. و ان يكن منكم مائة يغلبوا الفا من الذين‏كفروا و اگر صد تا از شما به اين شكل باشند،بر هزار تاى آنها پيروزمى‏شوند و نتيجه‏اش اين است كه يك لشكر ده هزار نفرى از شما بريك لشكر صد هزار نفرى از آنها پيروز مى‏شوند.به حكم چى؟به‏حكم فقاهت ايمانى.(اينجا عكسش را مى‏گويد):چون آنها فقاهت (3) ندارند.اينها فقيه ايمانى هستند،بصيرت ايمانى دارند.اين،غلبه بصيرت‏است. ذلك بانهم قوم لا يفقهون .كفار مردمى نفهم و بى‏بصيرت‏هستند.يعنى:بر عكس،مؤمنين مردمى فهيم و با بصيرت هستند.

 

بعد از اين آيه،آيه‏اى است كه به نظر مى‏رسد حكم نسخ راپيدا مى‏كند ولى نسخ نيست: الآن خفف الله عنكم و علم ان فيكم‏ضعفا .اكنون خداوند بر شما تخفيف داد و دانست كه در شما ضعف‏وجود دارد.نه،اگر صد تا از شما باشد بر دويست تا از آنها پيروزمى‏شوند.در اينجا اين مسئله پيش مى‏آيد كه اين دو آيه با هم فاصله‏ندارند و پشت‏سر يكديگرند;چطور مى‏شود كه ابتدا مى‏فرمايدبيست تاى شما بر دويست تاى آنها پيروز مى‏شوند،و بعد بلافاصله‏مى‏گويد يكى از شما بر دو تاى آنها پيروز مى‏شود.آيا اين آيات مربوطبه يك مورد است‏يا دو مورد؟در اينكه مربوط به دو مورد است‏شكى‏نيست.يعنى آيه اول مربوط به يك وقت بوده،و آيه دوم مربوط به وقت‏ديگر.آيه اول مربوط به اوايل كار بوده و جنگ بدر;آيه دوم مربوط به‏اواخر بوده است مثل جنگ حنين.حال سؤال اين است كه اگرنيروى ايمان[نسبت را]يك بر ده مى‏كند، چطور اينجا يك بر دوشد؟آيا مسلمانها ضعيف الايمان شدند؟اول ايمانشان قوى بود، تدريجاضعيف شد؟چنين نيست.يا العياذ بالله-كه اين كفر است‏خداوند تبارك و تعالى اشتباه كرد،اول گفت‏يكى‏تان برابر با ده تا ازآنهاست،بعد گفت نه،يكى‏تان برابر با دو تا از آنهاست؟اين هم محال‏و منافى با اصول خود قرآن است كه خداوند بر هر چيزى داناست،برغيب و شهادت داناست،بر گذشته و آينده داناست.پس قضيه از چه قرار است؟قضيه اين است كه آيه نمى‏گويد هر يك فرد شما درگذشته برابر بود با ده فرد كافر،و حالا برابر است با دو فرد كافر، بلكه‏مقصود اين است كه جمع شما در گذشته برابر بود با ده برابر اين جمع ازكافران،و اكنون جمع شما برابر است با دو برابر اين جمع از كافران.

 

اكنون ضعيف شده‏ايد.نه اينكه آن افراد ضعيف شده‏اند،بلكه‏مسلمين در ابتداء صدر اول،مثلا در موقع جنگ بدر افرادى زبده‏بودند،همان قوم يفقهون بودند كه قرآن مى‏گويد،به تدريج مخصوصا بعداز فتح مكه كه ديگر مردم گروه گروه مى‏آمدند مسلمان مى‏شدند و درميان آنها مؤلفة قلوبهم و حتى افراد ضعيف الايمان بودند،در ميان‏مسلمين افرادى پيدا شدند كه نيروى يك نفر اينها فقط برابر بود بانيروى يك نفر آنها يا كمتر.نتيجه اين شد كه افراد مؤمن زبده مسلمان‏كه يك نفرشان بر ده نفر از كفار پيروز مى‏شد در اقليت قرار گرفتند ولشكر مسلمين در مجموع فقط بر دو برابرش مى‏توانست غلبه كند نه برده برابر.

 

مؤيد اين مطلب كه عرض مى‏كنم نظر قرآن به جمع است[اين‏است كه]آنجا هم كه مى‏فرمايد يك نفر شما برابر با ده نفر آنهاست،نمى‏خواهد بگويد كه هر يك فرد از شما با ده نفر از كفار برابر است.

 

مسلم در ميان مسلمين افرادى بودند كه با ده نفر برابر نبودند و نيزافرادى بودند كه بر پنجاه نفر هم غلبه مى‏كردند مثل على(ع).مقصود اين‏است كه در ابتدا جمع مسلمين بر ده برابر خود از دشمن پيروز مى‏شدولى در اواخر كه افرادى كه تربيت اسلامى داشته باشند در اقليت‏بودند و مردم فوج فوج مسلمان مى‏شدند و هنوز ايمانشان قوى نشده داخل لشكر اسلام مى‏گرديدند (4) فقط بر دو برابر خود مى‏توانست پيروزشود.اين است كه مى‏فرمايد در گذشته چنين بوديد ولى خداوند حالادانست كه در شما ضعف است(نه اينكه قبلا نمى‏دانست. دانستن خدامساوى با بودن است و بودن مساوى با دانستن خداست)يعنى حالا شمابه اين حالت در آمده‏ايد كه در شما ضعف است.تفسير بيشترش راانشاء الله در هفته آينده عرض مى‏كنم.

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : سرباز گمنام
تاریخ : چهار شنبه 28 دی 1390
زمان : 16:55


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.